رمان زیتون پارت 2

بدون دیدگاه
  امین با همون لحن جدی : این چه حرفیه..وظیفه ماست..آپارتمانتون هم تا فردا آماده می شه.. _نیازی به مبله کردن نبود…من که فقط برای خواب اوون جا می رم..چند…

رمان زیتون پارت یک

بدون دیدگاه
نام رمان :زیتون نویسنده : beste ژانر : عاشقانه ، اجتماعی   …هواپیما کمی خلوت شده بود…ساعت مچیم رو نگاه کردم.. ساعت به وقت تهران باید3 صبح می بود…توجهم به…