رمان خانم معلم پارت1

۵ دیدگاه
        طناب دار و که دور گردن فرزاد انداختن دستم و دور گردنم فشار دادم. احساس خفگی میکردم.   هق هق مردونه حاجی بابا اونم وقتی که…