رمان خانم معلم پارت ۷۲ 4.5 (21)

۲ دیدگاه
با اینکه چند ساعت از ماجرای جیغ زدن های ماهو میگذشت اما هنوز قلبم تند میکوبید و استرس عجیبی به جونم ریخته بود. مدام چک میکردم خوب باشه. حتی نمیذاشتم…

رمان خانم معلم پارت ۷۱ 3.6 (20)

۲ دیدگاه
    اونجوری که کارگرا میگفتن آقا مدیر انگار پاش مو برداشته بود و به اجبار باید چند روز استراحت میکرد. مواظبت از بچه ها کاری سختی نبود،اونقدر هوام رو…

رمان خانم معلم پارت۷۰ 4.2 (22)

۳ دیدگاه
        طلا دخترک معصومی که چشماش آدم و یاد فرشته ها مینداخت اصلا سرنوشت خوبی نداشت اما باز همیشه لبخند میزد‌. ماهو رو روی پام جابه‌جا کردم…

رمان خانم معلم پارت ۶۸ 4.3 (19)

۴ دیدگاه
      ماهو هنوز خواب بود که از اتاق بیرون زدم و سمانه رو فرستادم تا مواظبش باشه. اونقدر ناز و معصوم خوابیده بود که دلم نمیومد بیدارش کنم‌.…

رمان خانم معلم پارت ۶۷ 3.6 (23)

۲ دیدگاه
        خیالم که از بابت ماهو راحت شد از عمارت بیرون زدم. سمانه و مریم اونقدرا قابل اعتماد بودن که راحت میتونستم بچه رو بهشون بسپارم و…

رمان خانم معلم پارت ۶۴ 4.3 (20)

۱ دیدگاه
        بابا شیرینی رو که توی دهنش میذاشت سوالی که ماه ها مثل خوره داشت مغزم رو میخورد رو بالاخره به زبون اوردم: -بابا؟… -جانِ بابا…  …

رمان خانم معلم پارت۶۳ 4.3 (25)

۳ دیدگاه
      مریم  بساط چند نوع شیرینی رو پهن کرده بود. از شیرینی نخودچی گرفته تا شیرینی های محلی. عطر زنجبیل و هل سابیده  تمام خونه  رو برداشته بود.…

رمان خانم معلم پارت ۶۰ 4.5 (15)

۱ دیدگاه
          همینو باید می‌شنیدم تا آروم بگیرم؟ حتما پیش خودش فکر میکرد  اومدم نامزدیش رو خراب کنم.   ولی من میدونستم جایگاهم دقیقا همونجاست. یه زن…