رمان عروس استاد پارت 66 سال پیش۱ دیدگاه از اتاق بیرون رفت و منو هاج و واج با خودم تنها گذاشت… خدایا عجب غلطی کردم،کاش می ذاشتم هر کاری می خواد بکنه اصلا به من چه؟ حالا…
رمان عروس استاد پارت 56 سال پیشبدون دیدگاه پیرمرد نگاهی به سرتاپام انداخت،ناخواسته بازوی آرمین و گرفتم و پشتش قایم شدم ،با بی رحمی نیم نگاهی بهم انداخت. مرد با همون لحن چندشش گفت: _دختره؟ آرمین جواب…
رمان عروس استاد پارت 46 سال پیشبدون دیدگاه سرمو به علامت منفی تکون دادم: _نمیشه… هر جا که بریم آرمین راحتمون نمی ذاره. عصبی به موهاش چنگ زد و گفت _عوضی می کشمش دلم به حالش سوخت…
رمان عروس استاد پارت 36 سال پیش۷ دیدگاه از خدا خواسته برگه رو جلوی روم گذاشتم و آهسته جوابا رو نوشتم .. همزمان با تموم شدن آخرین سوال وقت امتحان هم تموم شد . از قیافه ی…
رمان عروس استاد پارت 26 سال پیش۸ دیدگاهبی توجه به حرفم سرش رو دوباره توی گردنم برد اما این بار بوسه ی ریزی به گردنم زد و گفت _باشه… سرشو بلند کرد _اما فقط سه روز،توی این…
رمان عروس استاد پارت 16 سال پیش۱۵ دیدگاه #عروس_استاد در واقع توی این رمان مهرداد و ترانه هم حضور دارن و یه جورایی فصل دوم استاد مغرور من هست فقط شخصیت ها کسای دیگه ای هستن و…