رمان جادوی سیاه پارت ( 46 ) آخر3 سال پیش۹۶ دیدگاه* * * * داشتم با الیس حرف میزدم که همون موقع سارا رو ته سالن دیدم که داشت بدو بدو به سمتمون میومد … مکثی کردم و با بالا…