رمان شالوده عشق پارت326 4.4 (16)2 ساعت پیشبدون دیدگاه -مثل همیشه عالی بود واقعاً تو این زمینه زیادی با استعداد هستید! برای اهورا سالار که صاحب یکی از معروف ترین برند های شیرینی پزی…
رمان شالوده عشق پارت325 3.7 (69)4 روز پیشبدون دیدگاه تمام عصر کناره ذوق و شوق و حرف های تمام نشدنی دخترک، شیرینی های کوچک و بیسکویتی درست کردم و به حرف های گلی در مورد مدل و تور…
رمان شالوده عشق پارت324 4.3 (69)1 هفته پیش۱ دیدگاهممنونم هم از تو و هم از… چرخیدم و رو به گلی که با نگاهی کنجکاو دستانش را دو طرف صورتش روی پنجره گذاشته و پیشانیاش را هم…
رمان شالوده عشق پارت323 4.3 (63)2 هفته پیشبدون دیدگاه اما چارهی دیگری نداشتم. با همهی وجود مطمئن بودم این بار که به سراغ رادان برود، کارش را تمام خواهد کرد و اتفاقی جبران ناپذیر میفتد! آن شب…
رمان شالوده عشق پارت322 4.4 (80)3 هفته پیش۱ دیدگاه کارهای جدایی به اتمام رسیده و آخرین روزهایی بود که در خانه و پیش امیر میماندم. آرام شروع به جمع کردن لباس هایم کرده و…
رمان شالوده عشق پارت 321 4.2 (72)3 هفته پیشبدون دیدگاه از گفته های رادان متوجه شده بودم پدرم مرد ثروتمندی بوده. اما بعد از مرگش مادر رادان نمیخواهد من هم در میراث پدرم شریک باشم و…
رمان شالوده عشق پارت 320 4.4 (72)4 هفته پیشبدون دیدگاه نگاهم به خانه باغ کوچکی که همانند روز اول قلبم را از آن خود کرده بود افتاد و اتفاقات را مرور کردم. این چند ماه از…
رمان شالوده عشق پارت 319 4.1 (78)4 هفته پیشبدون دیدگاه خشک شد و چشمانه گردش به چشمانه غرق اشکم خیره شد. و این پایان راه ما بود…! _♡_ -تو تصمیمتون مصممید خانوم؟…
رمان شالوده عشق پارت 318 4.2 (81)1 ماه پیش۳ دیدگاه شمیم: پلک های خشکم را به سختی از هم فاصله دادم و با دیدنه شلوغی زیاد اتاق ذهنه پر ازخالیام بیش از پیش آشفته شد. …
رمان شالوده عشق پارت 317 4.3 (88)1 ماه پیشبدون دیدگاهچشمانه پرآبش از دخترک نحیفی که روی تخت خوابیده بود جدا نمیشد و زمانی که توانست بعد مدتی طولانی مشکی های شمیم را از بینه پلک های نیمه بازش ببیند،…
رمان شالوده عشق پارت 316 4.1 (75)1 ماه پیشبدون دیدگاه وحشتناک عصبانی بودم. به غرورم برخورده بود. میخواستم انتقام بگیرم ولی بیشتر از همه دلم میخواست کسی که با همهی وجود عاشقشم و منو دیوونه خودش کرده یه ذره……
رمان شالوده عشق پارت 315 4.3 (75)2 ماه پیشبدون دیدگاه سراغ رامبد رفت تا به او بگوید که از شرایطش با خبر است و او را بخاطر اینکه قصد دور زدنش را داشته میبخشد اما به شرطی…
رمان شالوده عشق پارت 314 4.2 (78)2 ماه پیشبدون دیدگاه -… -گندم تو ماه ها سرجات خوابیدی و اجازه دادی که داداشت بخاطر تو که از همه گناهکارتر بودی، هم شمیم رو تنبیه کنه و هم…
رمان شالوده عشق پارت 313 4.2 (71)2 ماه پیشبدون دیدگاه عصبانی زمزمه کرد: -تو منو بازی دادی رادان… بهم دروغ گفتی. اَلکی گفتی چون مادرت به پدرت خیانت کرده حتی وقتی به…
رمان شالوده عشق پارت 312 4.2 (66)2 ماه پیش -از کناره من جدا نمیشی گندم میدونی دیگه با چه سختی ای اجازهتو از امیر گرفتم. هیجان زده و با قلبی که داشت از خوشحالی…