رمان کینه کش پارت ۲

بدون دیدگاه
    آذرخش با دقت به چهره دخترک خیره شد اما او را نشناخت. کنارش زانو زد: _خوبی خانم؟؟ میتونی راه بری؟؟   در نگاه اول چشمان مشکی و مهم…

رمان کینه کش پارت ۱

بدون دیدگاه
  مقدمه:   او تقاصِ چه کسی را پس می داد!؟   هیچکس!! تقاصی در کار نبود… “آرش” فقط قربانی شده بود…   همچون دیگر عروس و دامادان یا اقوامی…