رمان کینه کش پارت ۲2 سال پیشبدون دیدگاه آذرخش با دقت به چهره دخترک خیره شد اما او را نشناخت. کنارش زانو زد: _خوبی خانم؟؟ میتونی راه بری؟؟ در نگاه اول چشمان مشکی و مهم…
رمان کینه کش پارت ۱2 سال پیشبدون دیدگاه مقدمه: او تقاصِ چه کسی را پس می داد!؟ هیچکس!! تقاصی در کار نبود… “آرش” فقط قربانی شده بود… همچون دیگر عروس و دامادان یا اقوامی…