رمان گل گازانیا پارت ۷۱ 4.3 (108)17 ساعت پیش۱ دیدگاه نازنین نفسی عمیق از ریه بیرون داد. – درسته… ممنونم غزل. راستی رسیدین شما؟ – تازه رسیدیم. – خب پس آخر شب بهت زنگ میزنم…
رمان گل گازانیا پارت 70 4.3 (118)4 روز پیش۷ دیدگاهانگشت های داغش را به کمر غزل رسانده و به آرامی شروع کرد به نوازش کردن گودی کمر دخترک. سرش را پایین تر برده و خیره به زمرد های سرحالش،…
رمان گل گازانیا پارت ۶۹ 4.2 (107)6 روز پیشبدون دیدگاه با اینکه میدانست که نازنین به او احتیاج دارد، با لبخند جواب داد. – آخه بمونم که چی بشه دخترِ خوب؟ باور کن جمع کوچیک تر…
رمان گل گازانیا پارت ۶۸ 4.2 (109)1 هفته پیش۱ دیدگاه سر درد امانش را بریده و نایی برای گشودن چشمهایش نداشت. از صبح خودش را در اتاقش حبس کرده بود و حتی سراغی از فرهام هم نگرفته بود!…
رمان گل گازانیا پارت ۶۷ 4.1 (120)2 هفته پیش۱ دیدگاه نازنین با عجله از پله ها پایین آمده و بدون اینکه متوجه صورت رنگ پریدهی غزل شود، موبایلش را جواب داده و همانگونه که سلام و احوالپرسی میکرد، دوباره…
رمان گل گازانیا پارت ۶۶ 4.3 (111)2 هفته پیش۱ دیدگاه فرید شانه بالا انداخت. – خب کاری میکنیم که توهم به چیزی برسی… یعنی شرط بذاریم هردومون. غزل زمزمه کرد. – یکم فاصله بگیرید ببینم چی میگید.…
رمان گل گازانیا پارت ۶۵ 4.4 (117)2 هفته پیشبدون دیدگاه گُ دیگر جوابش را نداده و خودش را با پسرکش سرگرم کرد. غزل با ناراحتی نگاه گرفته و دوباره چشم به آسمان دوخت. هوای نیمه خنک را به…
رمان گل گازانیا پارت ۶۴ 4.4 (113)3 هفته پیش۱ دیدگاه رژِ قرمز رنگش را برداشته و درحالی که روی لبهای برجستهاش با مهارت می مالید، جوابِ غزل را داد. – دارم با یکی از دوستام میرم…
رمان گل گازانیا پارت ۶۳ 4.1 (116)3 هفته پیش۱ دیدگاه غزل لباس برای فرهام جدا کرده و سپس به سوی آنها برگشت. – باور کنید اصلا واسه من مهم نیست. این مهمه که فرهام زودتر بزرگ بشه و…
رمان گل گازانیا پارت ۶۲ 4.3 (120)3 هفته پیش۱ دیدگاه قباد گلویی صاف کرد. – همیشه همینقدر ساکتی؟ – اصلا… حتی بهتره بگم برای اولین بار انقدر ساکتم. اندکی سرش را کج کرد. چشمهای گیرایش را…
رمان گل گازانیا پارت ۶۱ 4.1 (118)4 هفته پیش۱ دیدگاه بعد از اینکه کارهایش تمام شد، به پذیرایی رفته و با لبخند به پیش سعید خان رفت. – گفتین صحبت کنیم. سعید از جا بلند شد…
رمان گل گازانیا پارت ۶۰ 4.3 (105)4 هفته پیش۳ دیدگاه غزل بدون درنگ، دندان هایش را به بازوی فرید گرفت و چون بازویش بخاطر عضلاتش چربی نداشت، تنها پوستش را به درستی توانست گاز بگیرد. برای…
رمان گل گازانیا پارت ۵۹ 4.2 (104)4 هفته پیشبدون دیدگاه دستش را سوی غزل دراز کرد. – زن آدم باس آخر از همه بیاد پیشش؟ غزل زیر چشمی به بهناز خانم نگاهی انداخت و تنها لبخندی زد. –…
رمان گل گازانیا پارت ۵۸ 4.3 (119)4 هفته پیشبدون دیدگاه چند دقیقهای در همان حال ماند که صدای فرید را بالای سرش شنید. – اینجا چکار میکنی بچه؟ چشمهایش را از هم فاصله داد و با لبخند…
رمان گل گازانیا پارت ۵۷ 4.3 (99)1 ماه پیشبدون دیدگاه غزل خواست جوابگو شود که چند تقه به در اتاقشان خورد. فرید فاصله گرفته و سوی در رفت. در اتاق را گشود. نازنین بود که…