رمان پناهم باش پارت 41

رمان پناهم باش پارت 41

۲ دیدگاه
با تعجب به چشمهای پر از خواهش خلیل نگاه کردم و سرم رو به معنای نفی خواسته ی اون به دو طرف تکون دادم. ولی اون با دستهاش چونه ى…

رمان خان پارت 47

۲ دیدگاه
  گلناز 🌸دو روز بوداز تختم بلند نشده بود از دست دادن بچه انقدر برام سنگین بود که نمیتونستم خودمو جمع و جور کنم حتی با اینکه فائزه بهم هشدار…
رمان خان هوس باز پارت 46

رمان خان پارت 46

بدون دیدگاه
  گلاب مکثی کرد و گفت 🌸گلاب: خب.. شما نه.. اما من شمارو میشناسم.. البته دورادور.. گلناز: گذشته منو از کجا میدونی? وارشو افرارو.. اینارو از کجا میشناسی? گلاب: خب..…

رمان خان پارت 45

۱ دیدگاه
  🌸افراخان بعد از کلی اعصاب خوردی و نقشه کشیدن بلاخره دل به دریا زدم و گلابو فرستادم در خونه گلناز..البته مجبور شدم کلی جواب پس بدم که آدرس خونشو…

رمان پناهم باش پارت 40

۳ دیدگاه
  وقتی از دستشویی برگشت روبه روی من ایستاد و به کف زمین خیره شد صداش کردم. -رویسا….. سرش رو بلند کرد و به من نگاه کرد و من چند…
رمان عصیانگر

رمان عصیانگر پارت یک

۱۴ دیدگاه
  رمان عصیانگر (داستانی از عشق و رقابت، جنون و غیرت) نویسنده :  سحر نصیری ژانر : عاشقانه ، هیجانی   پارت یک با جدیت پرونده زیردست مو امضا کردم…