رمان خانم معلم پارت ۵۴ 4.4 (67)

۴ دیدگاه
        شروع کردم به تقلا. باید از خودم و غرورم دفاع میکردم. اون نمیتونست منو نادیده بگیره. چرا باورم نمیکرد. چرا حقیقت و از چشمام نمیخوند،تا کی…

رمان خانم معلم پارت ۵۱ 5 (2)

۵ دیدگاه
          ضربان قلبم کند شده بود،شاید هم دیگه نمیزد وقتی دستاش رو مثل یه هیولای خشمگین کنار سرم کوبید و گفت: -بهت گفتم این لباسا رو…

رمان خانم معلم پارت ۴۷ 4.6 (165)

۷ دیدگاه
        حواسم زیر چشمی به منصور بود. هرمز خان هم گاهی باهاش حرف می‌زد و گاهی مشغول مهمون ها و ژیلا میشد. همیشه عاشق مهمونی های خانوادگی…

رمان خانم معلم پارت ۴۴ 4.4 (168)

۸ دیدگاه
      وارد اتاقش شدیم و دخترک رو بدجوری ترسیده بود لبه تخت نشوندم.   دستام میلرزید و یبار لیوان از دستم توی سینک افتاد،اما دوباره برداشتمش و پر…

رمان خانم معلم پارت ۴۳ 4.5 (342)

۱۴ دیدگاه
      یه چیزی مثل خوره به جونم افتاده بود. هرمز خان اگه میفهمید پسرخاله ش توی خونه ش به خدمتکارش نظر داره مطمئنا کاری نمیکرد. شنیده بودم برای…