رمان خانم معلم پارت 87

۲ دیدگاه
  #پارت_۳۳۱ #فصل_۳       درسته که خونبس بودم. حق هیچ دخالتی تو کاراش رو نداشتم. حتی بهش حق میدادم با ژیلا باشه چون اون زن قبل از من…

رمان خانم معلم پارت 86

۳ دیدگاه
    #خانوم_معلم #پارت_۳۲۵ #فصل_۳           سبد سبزیجاتی رو که تازه آورده بودن رو روی میز گذاشتم و گفتم: -خب عملش کنن مگه چی میشه؟  …

رمان خانم معلم پارت 85

۴ دیدگاه
  خ #پارت_۳۱۹ #فصل_۲             اندام زنونه م برای  هیولای توی شلوارش شوهرم که روی بدنم نبض میزد بی تابی میکرد اما  سر و صدایی…

رمان خانم معلم پارت 84

۸ دیدگاه
  خانوم معلم: #خانوم_معلم #پارت_۳۱۴ #فصل_۲         هرمز خان که اصلا توقعش رو نداشت نعره ای کشید و دستش به طرف لای پاهاش رفت. از درد مثل…

رمان خانم معلم پارت ۸۲

۲ دیدگاه
    #پارت_۳۰۱ #فصل_۲       سیزده بدر اون سال برام مزه زهر میداد. یه سیزده بدر با طعم دلتنگی و دلتنگی و دلتنگی.   بعد از رفتن مریم…

رمان خانم معلم پارت 83

۱۱ دیدگاه
    #پارت_۳۰۷ #فصل_۲     رازهای پشت پرده اون خونه تمومی نداشت و من خسته تر از اون بودم که معنی ایما و اشاره ها رو بفهمم.   فقط…

رمان خانم معلم پارت 81

۲ دیدگاه
  باز هم به سمت هرمز خان نچرخیدم‌ تا اون چشمای وحشی و ترسناک رو ببینم. هرچند از سنگینی نگاهش اذیت میشدم. ژیلا لبخندی زد و گفت: -خودتم بچه داری…

رمان خانم معلم پارت 80

۳ دیدگاه
    خانوم معلم: #خانوم_معلم #پارت_۲۹۴ #فصل_۲   اگه چشمای گریون ماهو رو میدیدم پای رفتنم شل میشد. اما اکنون بچه نمیخواست به قلب بیچاره‌م رحم کنه. اینبار قلب زبون…

رمان خانم معلم پارت 79

۳ دیدگاه
#پارت_۲۹۰ #فصل_۲         اون روزا تبدیل شده بودم به یه مرده متحرک. بی حس. سرد. یخ زده. راه میرفتم،غذا میخوردم،میخوابیدم اما قلب شکسته م مرگ می‌خواست. تمام…

رمان خانم معلم پارت78

۶ دیدگاه
خانوم معلم: #خانوم_معلم #پارت_۲۸۵ #فصل_۲ انگار جمجمه م سوراخ شده و ازش خون میومد. مغزم درد میکرد. نمیتونستم اون همه بدبختی رو هضم کنم. حتی وقتی توی بغلش فرو رفتم.…

رمان خانم معلم پارت77

۸ دیدگاه
خانوم معلم: #خانوم_معلم #پارت_۲۸۰ #فصل_۲ پدر پیرم و برادرم که قاتل خواهرش بود تنها پناهم توی تمام عمرم بودن و حالا نمیدونستن قراره زیر خواب سگای هرمز خان شم. زبون…

رمان خانم معلم پارت۷۶

۳ دیدگاه
خانوم معلم: #خانوم_معلم #پارت_۲۷۵ #فصل_۲ از چشمای اون مرد شرارت می‌بارید. شبیه یه حیوون درنده. شبیه شیطانی که توی جسم یه انسان هلول کرده بهم نگاه میکرد. عقب تر رفت…

رمان خانم معلم پارت 75

۱۱ دیدگاه
#خانوم_معلم #پارت_۲۷۱ #فصل_۲ لرزش تنم دست خودم نبود،کاش بی هوش میشدم یا بلایی سرم می‌اومد تا نظرش عوض میشد. وقتی روی صندلی عقب جا گرفتم ماشین با غرش وحشتناکی از…

رمان خانم معلم پارت ۷۴

۳ دیدگاه
#خانوم_معلم #پارت_۲۶۶ #فصل_۲ از فریادش نفسم برید و کم مونده بود زانو خم کنم که  بازوهام رو گرفت و بغضم با صدا ترکید . دونه های درشت اشک که از…

رمان خانم معلم پارت ۷۳

۲ دیدگاه
خانوم معلم: #پارت_۲۶۱ #فصل_۲ دلتنگی و ترس معجون عجیبی بود که نخورده تمام شریان های قلبم رو می‌بست. سنگین بود. حتی درد هم داشت. دردی به سنگینی سگک کمربند و…