رمان طالع ترنج

رمان طالع ترنج پارت ۱

۴ دیدگاه
            آن قدری آبمیوه و نوشیدنی خورده بود که دستشویی لازم بود. کفش‌ هایش به خاطره نو بودن، پشت پاهایش را زخم کرده بود. لنگان…