رمان شاهزاده قلبم پارت 33 سال پیشبدون دیدگاهتا منو دید از جاش بلند شد و با صدای گرفته لب زد: ــ س..سلام دلوین م..من شرمندم اگه..اگه حواسم بهش بود اینجوری نمیشد قطره اشکی رو گونش فرود اومد…
شاهزاده قلبم پارت 23 سال پیشبدون دیدگاهزل زدم تو چشاش و با عصبانیت گفتم: +فورا خودت و سیاوش و 20 تااز بچه هارو آماده کن زود باید بریم 5 دیقه دیگه همه پایین باشن ــ چشم…
رمان شاهزاده قلبم پارت 13 سال پیش۷ دیدگاه#رمانشآهزادهقلبم نویـسنده : فلور سپهر ـمقدمه … (;مرا مثل نداشتنت… عمیق مثل قدم هایت… محکم مثل رویاهایت… باشکوه در آغوش بگیر…! برای روزهایی که نیستی عمیق محکم باشکوه مرا در…