رمان شاهزاده قلبم پارت 3

بدون دیدگاه
تا منو دید از جاش بلند شد و با صدای گرفته لب زد: ــ س..سلام دلوین م..من شرمندم اگه..اگه حواسم بهش بود اینجوری نمیشد قطره اشکی رو گونش فرود اومد…

شاهزاده قلبم پارت 2

بدون دیدگاه
زل زدم تو چشاش و با عصبانیت گفتم: +فورا خودت و سیاوش و 20 تااز بچه هارو آماده کن زود باید بریم 5 دیقه دیگه همه پایین باشن ــ چشم…

رمان شاهزاده قلبم پارت 1

۷ دیدگاه
#رمان‌شآهزاده‌قلبم نویـسنده : فلور سپهر ـمقدمه … (;مرا مثل نداشتنت… عمیق مثل قدم هایت… محکم مثل رویاهایت… باشکوه در آغوش بگیر…! برای روزهایی که نیستی عمیق محکم باشکوه مرا در…