رمان در مسیر سرنوشت پارت ۲۳

۱ دیدگاه
نمیدونم چقد راه رو پیاده گز کردم ولی میدونم اونقدی هست که پاهام بدجور درد گرفته.. رو نیمکت میشینم و کیفمو بغل میکنم… هوا خیلی سرد، هم سرد و هم…

پارت 6 رمان نیستی 1

۴ دیدگاه
تیرداد سرش و تکون داد و از جاش بلند شد تیرداد :برو تو ماشین بشین تا بیام با ظعفی که داشتم به سمت ماشین حرکت کردم و تو ماشین نشستم…

رمان رخنه پارت ۸۴

بدون دیدگاه
    اگر توی موقعیت بهتری بودیم، حافظ احتمالا از درخواست من خوشحال می شد اما الان هر کمکی که به من میکرد باعث میشد یکم قدم جلو تر برای…

رمان اردیبهشت پارت ۷۱

۳ دیدگاه
    فراز دستاشو دو طرف صورت اون گرفت و سرشو بالا آورد … آرام مجبور شد نگاه کنه به چشم های فراز … و انعکاس تصویر خودش رو در…

رمان وارث دل پارت ۲۱

۱ دیدگاه
    -ببینم هنوز خبری از بارداری نشده!!؟ صاف نشستم. ارباب نگاه کجی بهم کرد.این هفته کلا باهام رابطه داشت.   آب دهنم رو قورت دادم و گفتم : -هنوز…

رمان اردیبهشت پارت ۷۰

۱ دیدگاه
    مچ هاشو از بند انگشتای فراز رها کرد و کف دستاشو جلوی صورتش گرفت و زار زد … برای خودش زار زد که اینقدر بدبخت بود و توی…

پارت 5 رمان نیستی 1

بدون دیدگاه
پارت پنجم با تاخیر شرمنده تمامی دوستان بریم برای ادامه ی داستان 😚😍👇 با گریه گفتم :من میترسم منو از اینجا ببر، منو از اینجا ببر تیرداد با کلافگی مشتی…

رمان لیلیان پارت ۱۹

۴ دیدگاه
    کمی مکث می‌کنم و جوابی‌ نمی‌دهم. میوه‌ها را در سینک ظرفشویی خالی می‌کنم و مشغول شستنشان می‌شوم. پشت سرم داخل می‌آید و می‌گوید:   – هوم، چه بویی…

رمان سرمست پارت۷۵

بدون دیدگاه
    با بوق سوم، بالاخره آیکون رو وصل کرد: – الو؟   نفسم رو به بیرون فرستاد. – سلام، سایه‌م. باید ببینمت!   لحن صداش پرتعجب شد. – سایه؟!…

رمان رخنه پارت ۸۳

بدون دیدگاه
    پس تکلیف دکتر چی میشد؟ پشت سرش راه افتادم و در کمال خونسردی از اتاق خارج شد و دکتر به جفتمون نگاه کرد. – چی شد؟   حافظ…

رمان اردیبهشت پارت ۶۹

۵ دیدگاه
    سوال ناگهانی ملی خانم … سیبک گلوی فراز بالا و پایین غلتید ، برای چند لحظه نمی دونست چی بگه .   – می گی به دختر من…

رمان او_را پارت۶۳🌺

بدون دیدگاه
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 #رمان_او_را …💗 #قسمت_شصت_سوم نگاهش به چمن هایی بود که داشت باهاشون بازی میکرد. -باشه،عوض کن.ولی نه با این مسخره بازیا!! اصلا تو خیلی بد شدی!!😔 نه بهم میگی کجا…