رمان شالوده عشق پارت ۲2 سال پیش۲ دیدگاه خیلی زود زخم گندم را بسته و تنش را روی برانکارد خواباندند. دنبالشان دویدم. هنوز از حیاط خانه بیرون نزده بودیم که سروکلهی آراسته خانوم،…
رمان شالوده عشق پارت ۱2 سال پیش۱ دیدگاه روی کاشی های سرد حمام نشسته و سعی میکنم که تصویر مقابلم را هضم کنم…! با بغض تعجب و ترس دستم رو داخل وان میبَرم و…