رمان الهه ماه

رمان الهه ماه پارت 36 4.3 (16)

بدون دیدگاه
  چهره ی خندان یاسین روی صفحه نمایان میشود.. _چطوری تو جوجه..؟ ماهک دستی به موهایش میکشد.. _سلام من خوبم و شما..؟ یاسین نیم نگاهی به کنارش می اندازد انگار…
رمان الهه ماه

رمان الهه ماه پارت 35 4.1 (17)

بدون دیدگاه
  یاسین اما با امیدواری نگاهش میکند سام بلاخره به حرف هایش واکنش نشان داده بود ؛ حتی اگر آن واکنش پوزخند سرد و یخ زده اش باشد.. _امروز اومدی…
رمان الهه ماه

رمان الهه ماه پارت 33 4.3 (13)

بدون دیدگاه
  _گرچه امروز عصبانیتش یکم بیش از حدنرمال بود ..قبلاً اگه کسی تاخیر میکرد در کمال خونسردی شوتش میکرد بیرون..اما امروز انگار از چشاش آتیش میزد بیرون.. با حرف آرمین…
رمان الهه ماه

رمان الهه ماه پارت 32 4.8 (14)

بدون دیدگاه
  آرمین متعجب از حالت وحشت زده ی دخترها خط نگاهشان را دنبال میکند و به خشک ترین خشن ترین و بداخلاق ترین استاد دانشگاهشان میرسد.. نگاه سام اما میخ…
رمان الهه ماه

رمان الهه ماه پارت 31 3.9 (18)

بدون دیدگاه
  با آمدن گارسون هردوی آنها آبمیوه و تارت انار سفارش میدهند.. ماهک با استرس لب میزند: _فقط دعا کن به کلاس دیر نرسیم.. _ بیخیال .. کلاس بعدیمون با…
رمان الهه ماه

رمان الهه ماه پارت 30 3.7 (13)

بدون دیدگاه
  _به خاطر تموم کارایی که برام کردی و تموم دردسرایی که امشب به خاطرم کشیدی.. کمی مکث میکند.. سام سرا پا گوش شده بود.. ماهک به آرامی زمزمه میکند…
رمان الهه ماه

رمان الهه ماه پارت 28 4 (11)

۱ دیدگاه
  همزمان با بالا رفتن لباس پوست سفید و برف گونش از پهلو و قسمتی از شکم تا زیر سینه در معرض دید قرار میگیرد.. پزشک برای معاینه دستش را…
رمان الهه ماه

رمان الهه ماه پارت 26 4.5 (11)

بدون دیدگاه
    همگی دور میز مینشینند.. مهران با نگاهی به یاسین بلافاصله میپرسد: _سام نیومد..؟ یاسین متاسف سر تکان داد: _منم قرار نبود که بیام اصرار شما باعث شد که…
رمان الهه ماه

رمان الهه ماه پارت 25 4.4 (14)

بدون دیدگاه
  _کجایی..؟ _دوساعته بیرون دانشگاه منتظر تشریف فرمایی خانوم.. ماهک متعجب ابرو بالا میندازد .. _ خیلی خوب الان میام.. موبایل را سر میدهد در کوله اش و بعد از…
رمان الهه ماه

رمان الهه ماه پارت 24 4.3 (11)

بدون دیدگاه
  ماهک لبش را محکم بهم کیپ میکند و سر تکان میدهد.. _باشه.. _امروز تا عصر کلاس داری.. بعد از اون خودم میام دنبالت… سوالی نگاهش میکند.. _میای دنبالم..؟مگه خودت…
رمان الهه ماه

رمان الهه ماه پارت 23 4.5 (11)

بدون دیدگاه
  سام که نگاهشان را معطوف به خود میبنید عصبی میغرد.. _دیگه زیادی دارید چرت و پرت میبافید بهم.. پاشید جمع کنید از اتاقم برید بیرون.. _چند لحظه گوش کن…