رمان الهه ماه پارت ۱۳۵

بدون دیدگاه
    _اسمت چی بود..؟   رنگ از رخش میپرد..   _استاد..ب..به خدا..من   _جواب منو بده..   با غرش آرامش تند و دستپاچه لب میزند:   _سیامک تقوی..  …

رمان الهه ماه پارت ۱۳۴

بدون دیدگاه
  ا   تپش های تند و پرشتاب قلبش را زیر دستش حس میکند؛ حرارت دستانش به آشفتگی اش دامن میزند و درحالیکه تلاش میکند او را به عقب هول…

رمان الهه ماه پارت ۱۳۲

بدون دیدگاه
    سام تمام سعیش را میکند آرام به نظر برسد..   درحالیکه با خستگی پلکش را ماساژ میدهد آمرانه صدایش میزند:   _عرفان..   _متأسفم سام ولی الان تایم…

رمان الهه ماه پارت۱۳۱

بدون دیدگاه
      سام با درونی آشوب و خونسردی که تماماً نمایش بود از راهرو عبور میکند..     کلاس صبحش با عرفان بود پس اگر ماهک به دانشگاه آمده…

رمان الهه ماه پارت ۱۲۹

بدون دیدگاه
    _میشه اجازه بدین بیام تو ..؟ قول میدم دیگه تکرار نشه..   عرفان به سختی از چشمانش نگاه میگیرد.. با جدیت گلو صاف میکند و با دست به…

رمان الهه ماه پارت۱۲۸

بدون دیدگاه
  ا   _اینجایی قربونت…؟   ماهک در سکوت به صورت گرد و تپل زن زل میزند که چطور آنهمه پله را یک نفس بالا آمده بود.. مطمئن بود کار…

رمان الهه ماه پارت ۱۲۷

بدون دیدگاه
  ا سینه اش را چنگ میزند..   خنده دار بود اما خودش هم نمیدانست..   پیش از آنکه رهام بخواهد چیزی بگوید تماس را قطع میکند..   کف دستانش…

رمان الهه ماه پارت ۱۲۵

بدون دیدگاه
    _نباید باشم..؟   _ نمیخوام باشی..   ماهک سعی میکند از آغوشش بیرون بیاید..   _ولی هستم..     هرچند کار چند دقیقه پیشش برایش ارزشمند بود اما…

رمان الهه ماه پارت ۱۲۲

بدون دیدگاه
    سام گرفته و خشمگین پوزخند میزند:   _خانواده ..؟کدوم خانواده ..نکنه باورت شده این مزخرفاتی که این تو نوشته ‌‌‌..این دختر اگه خانواده داشت تو این چند ماه…

رمان الهه ماه پارت ۱۲۱

بدون دیدگاه
      رهام بی حرف پشت سرش میرود..   با عبور از آخرین پله سام خواست مسیر اتاقش را در پیش بگیرد که رهام با گرفتن آرنجش مانع میشود..…