رمان الهه ماه پارت 51 4.5 (17)1 سال پیشبدون دیدگاه ماهک با خنده ناچی میکند _تو مثل اون نیستی.. نیشخندی میزند و نفسش را بیرون میفرستد.. _ جالبه .. ماهک با حالت تخس و بامزه ای لب میزند:…
رمان الهه ماه پارت ۵۰ 4.6 (20)1 سال پیشبدون دیدگاه سام شوکه از کار او بی حرکت می ماند.. ماهک لب میگزد و به آرامی میگوید.. _ چشمات و ببند.. سام خواست سرش را…
رمان الهه ماه پارت ۴۹ 4.4 (16)1 سال پیشبدون دیدگاه با تقه ای که به در اتاقش میخورد چشم از تصویر شیرین دخترک روی صفحه ی مانیتورش میگیرد و با اکراه صفحه لب تابش را میبندد..…
رمان الهه ماه پارت 48 4.5 (17)1 سال پیشبدون دیدگاهبا رسیدن به انتهای راهرو یاسین از او جلو میزند .. در اتاق را باز میکند و کنار میکشد.. سرمایه گذران خیره به قامت سام از روی صندلی بر میخیزند..…
رمان الهه ماه پارت 47 4.5 (18)1 سال پیشبدون دیدگاه با خشونت صدایش یاسین به سمت او بر میگردد.. ماهک از ترس اینکه سام بخواهد دوباره یاسین را شماتت کند آرام میگوید: _ چیزی نیست رقصیدم با بچه ها…
رمان الهه ماه پارت 46 4 (21)1 سال پیشبدون دیدگاههمان لحظه مهران و نازنین از بین بچه ها خارج شده و به آنها می پیوندند … _دختر نشستی اینجا که چی ..؟ بیا وسط برقص خوب.. ماهک تنها به…
رمان الهه ماه پارت 45 4.1 (22)1 سال پیشبدون دیدگاه _من آماده ام..؟ خیره به چهره ی ساده و دلنشین دخترک لبخند محوی روی لبش مینشیند و قدمی به سمتش بر میدارد .. _فکر میکردم آماده شدنت حالا حالا…
رمان الهه ماه پارت 44 4.4 (17)1 سال پیشبدون دیدگاه آرمین با تمسخر نگاهش میکند.. _بله اکثر استادا بهشون کمک میکردن ولی اگه دانشجوهای دیگه هم مشکلی داشتن جواب میدادن.. نه مثل استاد عرفان عزیز که انگار کل کلاس…
رمان الهه ماه پارت 43 3.9 (16)1 سال پیشبدون دیدگاه ماهک به پهلو به طرفش میچرخد.. خاطرش آسوده شده بود .. او که حرف میزد دلش قرص میشد … نگاهش روی صورتش مینشیند.. پیراهن سرمه ای رنگی که به…
رمان الهه ماه پارت 42 4.2 (21)1 سال پیشبدون دیدگاه فیلم را روی تصویر ماهک متوقف میکند.. دستش را به صورتش میکشد و خیره به هیکل بی نقص و ظریفش در آن لباسی که پوشیدنش هیچ مناسب آن فصل…
رمان الهه ماه پارت 41 4.3 (16)1 سال پیشبدون دیدگاه رهام کلافه از سکوت سام پوفی میکشد و به صندلی تکیه میدهد .. با بلند شدن صدای گوشی در ماشین رهام به طرفش برمیگردد و سوالی نگاهش میکند.. _تلفنت…
رمان الهه ماه پارت 40 4.2 (17)1 سال پیشبدون دیدگاه با صدای ساعد از افکارش فاصله میگیرد : _وقتی رحیم بهم زنگ زد و با اون حالش گفت که چندتا دزد ریختن تو خونه و خودم و سریع…
رمان الهه ماه پارت 39 4.5 (13)1 سال پیشبدون دیدگاهسام بی توجه به سرباز خواست قدمی به جلو بردارد، که سرباز فوراً سد راه شده و مانعش میشود.. _کجا آقا ..؟ سام پر اخم به او زل میزند ..…
رمان الهه ماه پارت 38 3.9 (18)1 سال پیشبدون دیدگاه هوا تاریک شده بود نگاهش روی عقربه های ساعت مینشیند . همه چیز را به خاطر می آورد .. حرف زدنش با یاسین .. سروصدای تیره ، آن…
رمان الهه ماه پارت 37 3.6 (28)1 سال پیشبدون دیدگاه ماهک ترسیده خودش را پایین میکشد و دست و پایش را در خود جمع میکند.. صدای زمخت یکی از آنها در گوشش میپیچد.. _ خوب همه جارو بگردین..…