رمان خان پارت 13

بدون دیدگاه
  افراخان کتاب مورد علاقمو از کتابخونه برداشتم و از در مخفی اشپزخونه به سمت باغ رفتم و روبه روی درخت بلوطی جای همیشگی نشستم جای شکر داشت که گلناز…

رمان خان پارت 12

بدون دیدگاه
  افراخان خواهش میکنم ولم کن بزار بخوابم دستشو بالاتر اورد و روی سینه هام گذاشت : – گلناز دلم بدجور هوای بدنتو کرده هوس بوی تنتو کردم بزار اروم…
رمان

رمان عروس استاد پارت 22

۲۱ دیدگاه
      این سام بود؟دختری با چشم‌های بسته و کاملا برهنه مقابلش زانو زده بود و سام هم موهاش و توی مشتش گرفته بود و داشت می‌کشید. می‌تونستم بفهمم…

رمان خان پارت11

۲ دیدگاه
  _خوب تو چی گفتی؟! _گفتم نه وارش پوزخندی زد و گفت: _پس خیالش رو راحت کردی متعجب گفتم: _یعنی چی؟! _خیالش راحت شده تو دیگه عاشق افراخان نیستی و…

رمان خان پارت10

۱ دیدگاه
    نفس عمیقی کشیدم و با خونسردی لب زدم: _نازنین؟! بهم خیره شد و با نازی که تو صداش داشت لب زد: _جانم؟! _دیگه هیچوقت به خودت اجازه نده…

رمان خان پارت 9

۶ دیدگاه
  بعد از رفتن خاله خانوم متعجب رو به آمله خانوم لب زدم: _پس دخترش کجاست؟! _دخترش نیومده مثل اینکه آهانی گفتم و به روبروم خیره شدم دوباره به سمت…
عروس استاد

رمان عروس استاد پارت 21

۲۷ دیدگاه
      خواستم حرف بزنم که گفت _فقط از دور می بینمت. نموند که چیزی بگم و سوار ماشینش شد. زیر لب دیوونه ای نثارش کردم و به سمت…

رمان پناهم باش پارت 26

۱ دیدگاه
   روی صورتش خم شدم. آروم چشمهاش رو بست و منم لبهامو روی چشمهاش گذاشتم و بوسه ای روشون نشوندم و بعد پایینتر رفتم و آروم روی البهاش گذاشتم و…

رمان خان پارت 8

بدون دیدگاه
  چند دقیقه ای بینمون به سکوت گذشت. فشاری به بازوم داد و با کمی تاخیر، سرش رو به طرفم چرخوند و گفت: -دیگه کافیه، سرما میخوری. و بعد بلند…

رمان خان پارت 7

بدون دیدگاه
  با شنیدن صدای آمله خانم، قدمی به عقب برداشت و ازم دور شد. آمله خانم، وحشت زده به طرفم دوید و گفت: -ای وای گلناز، خوبی؟ درد داشتم؛ زیاد.…

رمان خان پارت 6

۳ دیدگاه
  جرئت این رو نداشتم حتی به صورتش نگاه کنم. به سر باندپیچی شده اش. سرم رو پایین انداختم و اجازه دادم اشک هام روی گونه هام بریزن. در فاصله…