رمان عشق خلافکار پارت 31

۲ دیدگاه
شب شده بود و حوصله ی منم طبق معمول زیرش شعله هاش زیاد بودو و داشت سر میرفت رفتم پیش امی. _ عشقممم دوست خله قشنگممم بیا بریم فیلم ببینیم…

رمان عشق خلافکار پارت 30

بدون دیدگاه
قطع کردم که آرتمیس زنگ زد _ الکس باید بیای انگلیس پوزخندی زدم _ منتظر دعوت نامه نبودم خودم دارم کارامو انجام میدم بیام که خانم خانما کاری نکنه فردا…

رمان شاهزاده قلبم پارت 20

بدون دیدگاه
ناخوداگاه اخم غلیظی رو پیشونیم جا خوش کرد و با عصبانیت زیادی که تو صدام بود گفتم: +گفتم دکتر بگه! مگه تو دکتری؟! با چشم و ابرو به دکتر اشاره…

رمتن عشق خلافکار پارت 29

بدون دیدگاه
جیبم در آوردم و روی حسگر مخفی رنگ چوبی که معلوم نبود گرفتم. درمخفی کنار رفت و رفتم تو وقتی وارد شدم همشون دست از مبارزه برداشتن تعظیم کردن. سرتکون…

رمان عشق خلافکار پارت 28

بدون دیدگاه
_ جوجه من تورو نزده که همه جات میشکنه بعد میشینی عین بچه های لوس میگی آی اینجام درد میکنه آی اونجام درد میکنه اومد با مشت بزنه تو صورتم…

رمان عشق خلافکار پارت 27

۱ دیدگاه
بچه ها سرگرم سوال پرسیدن شدن که گوشیمو در آوردم و به الکس پیام دادم _ الکس یه چی میگم ولی زنگ نزن توی کلاسم _ بگو چیشده؟ _ کلاوس…

رمان گذشته سوخته پارت آخر(۲۸)

۱۴ دیدگاه
داخل آشپزخانه که در پایینی ترین طبقه بود می شودباضرت درب یخچال فلزی قدیمی رابازمی کندجسم بی جان کسی بیرون می افتدآریاازروی موهایش می فهمدکه دختراست بلندش می کندبادیدن صورتش…

رمان شاهزاده قلبم پارت 19

۷ دیدگاه
هیلدا ــ آرسام جون من مواظب خودت و دلوین باش … شاهین آدم خطرناکیه و ممکنه جاسوس براتون گذاشته باشه سرمو به معنی باشه تکون دادم و دلوین رفت سمت…
رمان پسرخاله

رمان پسرخاله پارت 196

۵ دیدگاه
  چون صدای ماشین رو شنیدم. کیفم رو برداشتم و با عجله به سمت در دویدم. بی طاقت بودم و بیقرار… دلممیخواست خودم رو زودتر به یاسین برسونم قبل از…

پاییزه خزون پارت ۱۶

۲ دیدگاه
  پاییزه خزون توراه تا یه مسیرایی با بچها هم مسیر بودم ولی از یه جایی به بعد مسیرمون عوض شد .بارون تند میومد و دیدمو کم میکرد موزیکو پلی…

رمان عشق خلافکار پارت 26

۲ دیدگاه
یه تای ابروم بالا پرید _ حفظ ظاهر؟ _ آره . درواقع یه جلسه برای محموله مواد مخدره یه نوع جدید که درصدش بالاتر از هرچی که بوده هست. گفت…

رمان عشق خلافکار پارت 25

بدون دیدگاه
خاله: سلام عزیزم خوش اومدی . _ممنونم میسون: سلام بچه یه چشم غره بهش رفتم. _ اولا سلام دوما بچه خودتی نی نی کوچولو خندید و کمک کرد که چمدونارو…