رمان شالوده عشق پارت ۹۲ 4.2 (33)

۱ دیدگاه
      آراسته خانوم با شوق و ذوق به خواهرزاده‌اش نگاه می‌کرد و اشک همه‌ی صورتش را دربرگفته بود.     پانیذ با چشمان ستاره باران خیره‌ی دختر موطلایی‌مان…

رمان شالوده عشق پارت ۸۸ 4.3 (28)

۱ دیدگاه
        -واقعاً فکر کردی مشکلتو نمی‌فهمم؟ من مثل تو نیستم طرفمو خوب می‌شناسم. تویی که قبلاً هیچ فرصتی‌رو برای بوسیدن و بغل کردنم از دست   می‌دادی،…

رمان شالوده عشق پارت ۸۷ 4.2 (47)

۱ دیدگاه
          عواقبش هرچه که بود می‌پذیرفتمش‌ اما دیگر به این شکل ادامه نمی‌دادم!   نمی‌خواستم بخاطر گناه نکرده بازخواست شوم و از طرفی دیگر به خاطر…