سرنوشت تلخ دریا♥️پارت دهم

16 دیدگاه
پارت دهم منتظر آژانس بودم ۱۰ دیقه پیش بهش زنگ زده بودم هنوز نیومده هوفف سرم تو گوشیم بود که یه ماشین کنارم وایستاد +جوووون خوشکله شبی چند جوابشو ندادم…

سرنوشت تلخ دریا ♥️پارت هشتم

8 دیدگاه
پارت هشتم با بغضی که داشتم روی پله ها نشستم زدم زیر گریه دیگ نمیتونستم تحمل کنم اینهمه درد زجر مامان کجایی که دلم واست یه ذره شده دیگ خسته…

سرنوشت تلخ دریا♥️پارت پنجم

5 دیدگاه
پارت پنجم باید هر جوری که شده بود پولو جور میکردم رسیدم خونه… انگشتر مامانو برداشتمو چهار ساعت بعدش رفتم طلا فروشی که ببینم چقدر میشه همینطور که داشت وزنش…

سر نوشت تلخ دریا پارت دوم ♥️

10 دیدگاه
پارت دوم ♥️   سرنوشت تلخ دریا🤍 پشت سر هم اشک هام روی صورتم میریخت اون کاره خودشو انجام میداد در یک ضربع همه چیز من نابود شد دخترانگیم …..…