رمان ماهرو پارت ۲۶ 4.5 (91)

بدون دیدگاه
      _د حرف بزن ماهرو چرا لال شدی چرا حرف نمیزنی   +نمیتونم ماهان…..نمیتونممم   _دردت به جونم یکی یک‌دونه من چی شده گریه نکن بگو کجایی فقط…

رمان ماهرو پارت ۲۴ 4.6 (85)

۲ دیدگاه
      از ایلهان و فرشته چند دقیقه ای صدایی نیامد و من با ناتوانی تمام داشتم دنبال فقط وسایل های اولیه و ضروری ام میگشتم   که ایلهان…

رمان ماهرو پارت 19 4.5 (79)

بدون دیدگاه
          حقیقتا از خدا که پنهون نیست دلم لریزید برای این حرفش حس خوبی بهم انتقال داد میدونم موقعیتش نبود میدونم موقعش نبود ولی این حرفش…

رمان ماهرو پارت 18 4.5 (74)

۱ دیدگاه
          از دور دستی برایش تکان دادیم. اما ماهان بدون ری اکشن خاصی به سمتمان می امد. زمانی که رسید بدون هیچ دلیلی٬ مشتی محکم به…

رمان ماهرو پارت 17 4.6 (80)

۴ دیدگاه
      رسیدیم خانه هیچ بحثی بین ما رد و بدل نشد خاله مشغول اشپزی بود. فرشته را هم ندیدم. وارد اتاقم شدم لباس هایم را عوض کردم. ماهان…

رمان ماهرو پارت 15 4.2 (79)

۳ دیدگاه
      صبح با صدای زنگ آیفون خانه به زور چشم هایم را باز کردم. نگاهم به ایلهانی که با بالا تنه ی لخت کنارم خوابیده بود کردم. احتمالا…

رمان ماهرو پارت 14 4.4 (74)

بدون دیدگاه
    نگاهم کرد و گفت: – ماشین اوردی؟ – نه… بنزینش تموم شده بود وقت نداشتم برم پمپ بنزین.   سری تکان داد و همراه هم به پارکینگ رفتیم.…