رمان پسر بد پارت 133 سال پیش۵۳ دیدگاه* * * * حرصی بهش خیره شدم … پاهامو لای پاهاش چفت کرده بود و دستاشو محکم دورم حلقه کرده بود … . تکونی خوردم و گفتم : +…
رمان پسر بد پارت 123 سال پیش۱۴۴ دیدگاهدستشو پس کشید ، به سمت سینی چایی حرکت کرد و در همون حین گفت : _ خب دیگه ، من اینا رو ببرم تعارف کنم … . خواست سینی…
رمان پسر بد پارت 113 سال پیش۵۴ دیدگاه* * * * روی مبل توی حال نشسته بودم و حرصی کارای ویلیام رو نامحسوسانه زیر نظر داشتم … اوفففف ، یعنی فقط دلم میخواس پارَش کنم … اون…
رمان پسر بد پارت 103 سال پیش۶۲ دیدگاههمینطور توی فکر بودم که با صدای بلند ویلیام به خودم اومدم : _ آوییین ، بیا … . پوفی کشیدم و به طرف در قدم برداشتم … در رو…
رمان پسر بد پارت 93 سال پیش۲۰ دیدگاهبوسه ای روی لبام نشوند و گفت : _ جونم؟! … . با بغض لب زدم : + تو رو خدا بگو همه ی اینا خوابه … بگو ویلیام !…
رمان پسر بد پارت 83 سال پیش۵۳ دیدگاه* * * * آروم چشمامو باز کردم … هنوز توی خواب بودم و هنگ … نگاهی به اتاقی که توش بودم ، انداختم … جیغ خفیفی کشیدم و با…
رمان پسر بد پارت 73 سال پیش۳۰ دیدگاه* * * * _ آوین جان … دخترم ، چایی رو بیار … . با شنیدن صدای مامان ، نفسمو محکم بیرون فرستادم و سینی چایی رو برداشتم ……
رمان پسر بد پارت 63 سال پیش۳۶ دیدگاه* * * * پامو محکم کوبوندم رو زمین و با لجبازی ، شاکی گفتم : + من میخوام برم تو جنگل ، دور بزنم … خاله آلیس لبخندی زد…
رمان پسر بد پارت 53 سال پیش۵۴ دیدگاه… چند روز بعد … && آوین && _ آویین ، چیشدی پس دختر؟! … با عجله شالمو انداختم رو سرم و همونطور که به طرف در اتاق پا تند…
رمان پسر بد پارت چهارم3 سال پیش۴۸ دیدگاهشروع کردم توی اتاق قدم برداشتن … دست راستمو حین حرکت ، روی دیوارای اتاق میکشیدم … دیوارایی که پوش های طلایی رنگی داشتن … مقابل یکی از عکسای دیواریش…
رمان پسر بد پارت سوم3 سال پیش۵۵ دیدگاهروی صندلی میز تحریرم ، توی اتاق بودم و مشغول خوندن درسا که با چند تقه ای که به در اتاق خورد ، به خودم اومدم … همونطور که سرم…
رمان پسر بد پارت دوم3 سال پیش۴۷ دیدگاه* * * * _ واییی ، این پسره رو دیدین بچه ها؟! … مدل جدیده ! … . _ ای جووون ، چه کیوت هم هس … لامصبِ جذاب…
رمان پسر بد پارت یک3 سال پیش۵۷ دیدگاه🔥به نام خداوند پاک و دلیر خداوند دریا ، خدای امیر🔥 🤤👯♀️ رمان پسر بد 👯♀️🤤 … فصل چهارم رمان مال من باش … #پارت_۱ 😈💥 نویسنده : ” سارا…