رمان جادوی سیاه پارت 33

۲۰ دیدگاه
&& کلارا && آروم چشمامو باز کردم … همه جای بدنم درد میکرد ، بهشتم میسوخت ‌‌‌… اوفی گفتم و دستمو به سرم گرفتم … بی حواس به اطرافم نگاهی…

رمان شاهزاده قلبم پارت 35

۳ دیدگاه
دستشو گرفتم تو دستم و آروم بوسیدمش هیشکی برام مهمتر و عزیز تر از آرسام نبود از رو تاسف سری تکون داد و دستمو بوسید لبخند ریزی زدمو ادامه ی…
رمان پاییزه خزون

پاییزه خزون پارت ۲۶

بدون دیدگاه
    پاییزه خزون با اراز وارد اتاق دکتر شدیم دکتر یه مرد سی و دو سه ساله کروات زده بود فک نمیکردم دکتر اینقدر خوشتیپم داشته باشیم . اول…

رمان جادوی سیاه پارت 32

۱۴ دیدگاه
&& توماس && ایلیاد و افشین به طرفم پا تند کردم … ابرویی بالا انداختم ، قرار ملاقات با هم نداشتیم … پس چرا اومده بودن؟! … . پوکی از…

رمان عشق خلافکار پارت 39

۱۱ دیدگاه
مسیر با حرف های من و آدرین که گاهی درمورد کاری بود که میخواستم انجام بدم گاهی در مورد دانشگاه و گاهی هم به شوخی و خنده بود گذشت و…

رمان شاهزاده قلبم پارت 34

۴ دیدگاه
♡✓دلوین✓♡ صب شده بود و آرسامو کنارم نمیدیدگ دیروز حالم خیلی بد شده بود نمیتونستم چشامو باز کنم یه جورایی بیهوش بودم … از رو تخت بلند شدمو رفتم جلو…

رمان جادوی سیاه پارت 30

۳۳ دیدگاه
&& توماس && با دستایی مشت شده به کلبه ی سوخته ی رو به روم خیره شدم … لبامو محکم رو هم فشار دادم که یکی از نگهبانا با ترس…
رمان پاییزه خزون

پاییزه خزون پارت ۲۵

۳ دیدگاه
    پاییزه خزون با صدای گوشیم توجه بقیه بهم جلب شد ولی من خونسرد گوشیمو از تو کیفم دراوردمو به سمت کفشام رفتمو بایه ببخشید از جمع فاصله گرفتم…
رمان پاییزه خزون

پاییزه خزون پارت ۲۴

۱ دیدگاه
    پاییزه خزون گوشیو قطع کردم ،آبجی سمیراهم زنگ زد بهم کلی باهام حرف زد،میخواست پاشه بیاد درمانگاه که بهش گفتم نمیخواد بیاد و گفت بعد از خونه مادرشوهرش…

رمان شاهزاده قلبم پارت 33

۵ دیدگاه
+آرسااام آرسااام..! ای بابا بیدار شو دیگه خواب به خواب نرفتی که! غلتی زد و ساعدشو گذاشت رو چشماش خیلی بی حوصله و خوابالو با صدای دورگش گفت: ــ دلوین…

رمان شاهزاده قلبم پارت 32

۷ دیدگاه
دلوینمممم🥺🍃 + استاد کاترینو میشناسی بهت زده و متعجب پرسید ــ چ..چطور مگه؟! نفسمو کلافه بیرون فرستادم +خودتو به اون راه نزن میدونم نامزد اهورا بوده … فقد میخواستم از…