رمان گل گازانیا پارت ۱۱7 ماه پیش۱ دیدگاه #پارتسیوهشت رویش را برگرداند و دراز کشید. – خوابم میاد. فرید سری چپ و راست کرد. – باشه… نمیدونم چیه که نمیگی! من ذهنم جایی…
رمان گل گازانیا پارت ۱۰7 ماه پیش۱ دیدگاه گُـــلـــِ گــازانـــ🍃ـــیـــا: #پارتسیوچهار غزل لبخند زد. – ممنونم آبجی جان. برگردیم پایین؟ سمانه به آرامی جواب داد. – بریم که بچه هم بیدار نشه. از اتاق که…
رمان گل گازانیا پارت ۹7 ماه پیشبدون دیدگاه #پارتسی فرید یک فنجان چایی برداشت و در سکوت شروع کرد نوشیدنش. حاضر بود همینطوری داغ داغ سر بکشد و فقط سریعتر از آنجا نجات…
رمان گل گازانیا پارت ۸7 ماه پیش۲ دیدگاه #پارتبیستوهفت فرید با عصبانیتی که هنوز فروکش نکرده بود جواب داد. – بسه بهناز! چه وا دادنی؟ گفت برم فرهام و بیارم. – پس با…
رمان گل گازانیا پارت ۷7 ماه پیش۱ دیدگاه #پارتبیستوسه غزل جوابی نداد و فرید بعد از یک ربع، خانه را ترک کرد. باید تنها میماند… این تازه اول تنها ماندن هایش بود! …
رمان گل گازانیا پارت ۶7 ماه پیشبدون دیدگاه #پارتبیست به دنبال این حرف، صدای پاشنه های کفشش دوباره بلند شد و به دقیقه نرسیده، در بسته شد. غزل سریع به اتاق خودشان رفت. ساک…
رمان گل گازانیا پارت ۵7 ماه پیش۲ دیدگاه #پارتپانزده غزل به بهناز خانم سلام داده و روی یکی از صندلی ها نشست. فرید با عصبانیت کنارش نشست و نیم رخش را نگاه کرد. – زحمت…
رمان گل گازانیا پارت ۴7 ماه پیش۷ دیدگاه #پارتدوازده با شرم زمزمه کرد. – میشه اجازه بدید که من بخوابم؟ فرید سری چپ و راست کرد و در صورتش فوت کرد. – یه چیز دیگه…
رمان گل گازانیا پارت۳7 ماه پیش۱ دیدگاه #پارتنه صدایِ حاج مولایی با خشم در خانه طنین انداخت. فرید سکوت کرده و با کلافگی به پدرش خیره شد که عصا زنان جلو آمد. –…
رمان گل گازانیا پارت ۲7 ماه پیش۵ دیدگاهگُـــلـــِ گــازانـــ🍃ـــیـــا: #پارتپنج بهناز خانم چشمهایش را با نگرانی درشت کرد. – پسرهی دیوونه فکر کردی نشنیدم صدای دختری که پیشش بودی رو؟ من واسه کسی ناراحت و…
رمان گل گازانیا پارت ۱7 ماه پیش۴ دیدگاه #پارتیک •°فصل اول: در تاریکیِ مطلق…•° ٫٫پنجم فروردین ماه٫٫ چشمهایش روی صورت رنگ پریده و گریان کودکش چرخید. – یه زنِ غریبه بیاد بالا…