رمان ماتیک پارت 213 4.4 (128)

۲ دیدگاه
      لادن روی زانوهایش نیم خیز شد   با چشمان گشاد شده هر دو دستش را محکم به دهانش فشرد تا فریاد نکشد   باورش نمی‌شد چه می‌شنود!…

رمان ماتیک پارت 212 4.2 (201)

۳ دیدگاه
  قبل از خروج از در آخرین طعنه را هم زد!   _ نترس ، نزدیک آب نمی‌شم دستوراتت اجرا میشه آقای ناپدری!   ساواش پوف کشید   دخترک بی…

رمان ماتیک پارت 210 4.2 (210)

۱ دیدگاه
        اتومبیل که مقابل ویلا توقف کرد ، ساواش پوف کشید   _ دریا طوفانیه ، نزدیک آب نرو   دخترک کوله‌اش را چنگ زد و همانطور…

رمان ماتیک پارت 209 4.4 (174)

۲ دیدگاه
    صبحانه نخورد بود   برخلاف ساواش که برای خودش سه تخم مرغ شکست و همراه ژامبون خورد   زانوهایش را در آغوش گرفته و تا جایی که می‌توانست…

رمان ماتیک پارت 207 4.2 (306)

۳ دیدگاه
  #part820 ‌‌مــــــ💄ــــــاتیک صبح با صدای زنگ موبایلش ، قبل از زنگ ساعت بیدار شد نگاهی به لادن انداخت که کتاب به دست خوابش برده بود و سری به تاسف…

رمان ماتیک پارت 206 4.2 (248)

۲ دیدگاه
  #part817 ‌‌مــــــ💄ــــــاتیک   لقمه‌اش را فرو داد و همانطور که پارچ آب را برمی‌داشت سعی کرد در مقابلِ حرافی های لادن چیزی بگوید!   _ میدونستی من عاشق دختربچه‌هام؟…

رمان ماتیک پارت 205 4.2 (254)

۹ دیدگاه
#part813 ‌‌مــــــ💄ــــــاتیک _ غذام که مثل همیشه نداریم ، مگه نه؟ _ سفارش دادم برات! ساواش از اتاق بیرون زد _ همین روزاست معدمون سوراخ شه از غذاهای رستورانی لادن…

رمان ماتیک پارت 204 4.2 (233)

۱ دیدگاه
  #part812 ‌‌   _ چرا هرچی در میزنم جواب نمیدی؟ فکر کردم خونه نیستی   سرش را بالا گرفت گردنش تیکی صدا داد و کمرش تیر کشید   ناخواسته…

رمان ماتیک پارت 201 4.2 (321)

۱ دیدگاه
#part796 ‌‌مــــــ💄ــــــاتیک لادن بغض کرده سمتش برگشت و نالید _ آره! 18 سالمه آخرین خاطره هام مال هجده سالگیه میدونی بعدش چی شد؟ سه سال رفتم کما ، ماه ها…

رمان ماتیک پارت 200 3.9 (336)

۳ دیدگاه
هیچکس صدایش درنیامد ساواش کمی صدا بالا برد و غرید _ با شمام مسعود با رنگ پریده آرمین را جلو هل داد _ این بود استاد ساواش با جدیت خودکار…

رمان ماتیک پارت ۱۹۹ 4.3 (258)

۱۰ دیدگاه
        گودرزی خواست حرفی بزند که ساواش محکم ادامه داد   _ من چنین بنایی رو نه ادامه میدم نه تایید می‌کنم همکاری خواستید در خدمتم ولی…