رمان ماتیک پارت 204

4.3
(223)

 

#part812 ‌‌

 

_ چرا هرچی در میزنم جواب نمیدی؟

فکر کردم خونه نیستی

 

سرش را بالا گرفت

گردنش تیکی صدا داد و کمرش تیر کشید

 

ناخواسته آخی گفت و زمزمه کرد

 

_ ساعت چنده؟

 

_ دیروقته

از کِی نشستی پای این؟

 

_ کمرم خشک شده

 

ساواش با اخمی کمرنگ جلو آمد و کتاب را بست

 

به جلوش خیره شد

 

_ زمین تست میزنی؟!

 

_ اوهوم

 

_ اختصاصیای اصلیتو ول کردی زمین میخونی؟

 

لادن خسته آه کشید

 

_ فیزیک و ریاضی رو همه میخونن

زمین رو خالی میذارن

از جایی برو بالا که رقیبت فکرش نمیرسه!

 

ساواش با تاسف سری تکان داد

 

_ خدا شفات بده لادن

روزای آخر داری عقلت رو از دست میدی

 

لادن در سکوت نگاهش کرد و ساواش پیراهنش را از تن در آورد

 

#part813 ‌‌مــــــ💄ــــــاتیک

 

_ غذام که مثل همیشه نداریم ، مگه نه؟

 

_ سفارش دادم برات!

 

ساواش از اتاق بیرون زد

 

_ همین روزاست معدمون سوراخ شه از غذاهای رستورانی

 

لادن پشت سرش از اتاق خارج شد و قبل از او خودش را به میز رساند

 

ظرف غذای ساواش را باز کرد و قاشقی برای خودش پیدا کرد

 

_ قاشق چنگال بیار برای خودت

 

قاشق اول را که در دهانش گذاشت ساواش سری با تاسف تکان داد

 

_ برای من سفارش دادی یا خودت؟

 

لادن با دهن پر جواب داد

 

_ من درس می‌خونم

باید مغزم جون داشته باشه یا نه؟

 

ساواش جوابش را نداد

 

چنگالش را برداشت و سمت جوجه کباب برد که لادن با قاشق ، روی چنگالش کوبید

 

_ کم بخوریا ، من میخوام تا صبح بیدار بمونم درس بخونم!

 

ساواش چنگالش را روی میز کوبید و با چشم غره ای بلند شد

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 223

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

پارت های قبلی همین رمان
رمان های کامل

دسته‌ها

اشتراک در
اطلاع از
1 دیدگاه
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
خواننده رمان
28 روز قبل

چرا نویسندهها اینقد بدجنس شدن اینم شد پارت چنتا خط

1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x