رمان ماتیک پارت ۷۲ 4.6 (36)

۳ دیدگاه
        دردی طبیعی که بخاطر مراقبت های ساواش آنقدر ها هم شدید نبود اما صدای جیغ دخترک را بالا برد   ساواش گردنش را بوسید و اما…

رمان ماتیک پارت۷۱ 4.5 (37)

۲ دیدگاه
      به سخنی چشمانش را بست و عقب کشید   سعی کرد وانمود کند هرگز کسی به اسم امیر براتی نزدیک همسرش نبوده‌ است!   دندان هایش را…

رمان ماتیک پارت ۶۹ 4.3 (37)

۴ دیدگاه
    ناخواسته پشت سر هم دروغ هایش را ردیف کرد   _ بهت خیانت کردم میشنوی؟ برامم مهم نبود طرفم کیه اگر امیر نمیشد یک مرد دیگه پیدا می‌کردم…

رمان ماتیک پارت۶۸ 4.4 (57)

۳ دیدگاه
  امیر از شدت ضربه‌ی دست ساواش روی زمین افتاد .   این خرد شدن را جلوی لادن برایش سنگین تمام شد   ساواش که یقه اش را گرفت با…

رمان ماتیک پارت ۶۷ 4.7 (35)

۱ دیدگاه
      نزدیک شدن براتی را احساس کرد اما ترجیح داد که سکوت کند و وانمود کند که حواسش نیست.   _واقعا دختر باهوشی هستی!   خندید تعریف و…

رمان ماتیک پارت ۶۵ 4.4 (38)

۱ دیدگاه
      لادن به چشم‌هایش نگاه کرد و هیچ اثری از شوخی ندید.   چشم از او دزدید و خواست سمت اتاق خواب برود که ساواش مانع او شد:…

رمان ماتیک پارت ۶۱ 4.3 (32)

۱ دیدگاه
  دخترک که جوابش را نداد فاصله‌ای که بین خودش و لادن بود را با قدم‌های بلندی به صفر رساند.   یکی از دستانش را زیر پای لادن گذاشت و…