رمان خان پارت 18 4.4 (17)

۵ دیدگاه
  گلناز رسیدیم تو یه کوچه با درخت های سپیدار بلند… یه در بزرگ چوبی انتهای کوچه بود رسیدیم جلوی در دوتا بوق زد یه مرد مسن که موهاش یه…

رمان آخرین سرو پارت 45 4.7 (46)

۱ دیدگاه
  یک بار دیگر دردی مهلک در بطنم پیچید. بی اختیار دستم را روی شکمم گذاشتم و از قعر وجود نالیدم. چشمان ریز عسلی و مرطوبش را با نگرانی به…

رمان خان پارت 17 4 (27)

۴ دیدگاه
  گلناز دیگه نمیتونستم طاقت بیارم عملا با هم رابطه دارن حتی اگه یک در هزار شک داشتم حالا با شنیدن این حرف شکم به یقین تبدیل شده بود.. سرتو…

رمان خان پارت 16 3.7 (24)

بدون دیدگاه
    گلناز لباسمو که عوض کردم رو به مامان گفتم راستی مامان…افراخان میگه برای بچه پرستار بگیریم.‌.. مامان:آخه چرا؟کم دردسر کشیدی ؟تازه شر این زن ارباب وارش کم شده…

رمان خان پارت 15 4.2 (18)

بدون دیدگاه
    افراخان با دیدن چهره ب رنگ پریده و موهای بهم ریخته و صورت کبود و خونی وارش جا خوردم دستش که به تخت بسته شده بود رو اونقدر…

رمان خان پارت 14 4 (27)

۱ دیدگاه
  خداوند… انگار بعضی ها را ،خیلی با حوصله آفریده! از عشق ،از محبت،صبر،وفاداری،معرفت به مقدار زیاد در وجودشان گذاشته… اصلا این بعضی ها انگارصرفا برای خوب شدن حالمان آمده…

رمان خان پارت 13 4.2 (20)

بدون دیدگاه
  افراخان کتاب مورد علاقمو از کتابخونه برداشتم و از در مخفی اشپزخونه به سمت باغ رفتم و روبه روی درخت بلوطی جای همیشگی نشستم جای شکر داشت که گلناز…

رمان خان پارت 12 3.7 (28)

بدون دیدگاه
  افراخان خواهش میکنم ولم کن بزار بخوابم دستشو بالاتر اورد و روی سینه هام گذاشت : – گلناز دلم بدجور هوای بدنتو کرده هوس بوی تنتو کردم بزار اروم…
رمان

رمان عروس استاد پارت 22 4.4 (40)

۲۱ دیدگاه
      این سام بود؟دختری با چشم‌های بسته و کاملا برهنه مقابلش زانو زده بود و سام هم موهاش و توی مشتش گرفته بود و داشت می‌کشید. می‌تونستم بفهمم…