استاد و دانشجو

رمان عروس استاد پارت 15 4.3 (46)

۳۴ دیدگاه
    دستم و از زیر دستش بیرون کشیدم و با فاصله نشستم. با مکث گفت _تبریک میگم…تمام اموال پدریت به نامت خورده شد حالا یه برادر داری.قصدت چیه؟ انتقام…

رمان همسر دوم پارت 14 4.4 (11)

۳ دیدگاه
  کف دستمو میزنم به شیشه و صورتمو از شیشه جدا میکنم و نگاهمو به نگاهش میدوزم و سوالی که ذهنمو درگیرکرده میپرسم -تو هم فکر میکنی مژده به رابطه…

رمان پناهم باش پارت 24 4.5 (15)

۴ دیدگاه
    کارهاى ترخیصم تموم شد و مرخص شدم. وقتى وارد خونه شدیم مادر دلنگران به سمتم اومد. تو چشمهاش قطره اشکى موج مى زد. بغلم کرد و در حالیکه…

رمان همسر دوم پارت 13 4.8 (10)

بدون دیدگاه
    گیج نگاهم میکنه و گیج تر می پرسه -چی؟ اون مرد معلمت بوده؟ مضطرب نگاهش میکنه … محض برطرف شدن سوءتفاهمی که لحظاتی پیش برای حرص دادنش عمدا…

رمان همسر دوم پارت 12 3.5 (13)

۲ دیدگاه
    وارد حمام میشم و دوش آب گرمو وا میکنم…. حالا حتی شیشه غبار گرفته آینه هم منو یاد زیتونی های غمگین میندازه ..خدا میدونه چقدر امشب با دیدن…
رمان بوی عشق

رمان بوی عشق 4.1 (46)

۹ دیدگاه
    رمان بوی عشق  نویسنده : سارا کزازی ژانر : عاشقانه هیجانی  همراه با صدای خود نویسنده      #پارت اول   -مشترک مورد نظر خاموش میباشد؛لطفا… اه؛یعنی کجا…
رمان عروس استاد

رمان عروس استاد پارت 14 4.2 (74)

۳ دیدگاه
  نفسش که به گوشم خورد تنم منقبض شد. یک قدم کوتاه نزدیک شد و تنش رو کامل به تنم چسبوند. دستام بالا اومد و روی سینش نشست…بدون اینکه نگاهش…

رمان همسر دوم پارت 10 3.7 (10)

بدون دیدگاه
    اخم هامو تو هم میکنم و سرمو به نفی تکون میدم مچ پامو فشار میده ..باز میگم -آخ آیـــــــــــی نگران نگاههم میکنه و میپرسه -اینجاس؟ هیجان بازی رو…

رمان همسر دوم پارت 9 3.5 (11)

بدون دیدگاه
    زرنگی میکنم و میگم -خب راستش روزبه چند تا غذا رو خیلی دوس داره …بزار زنگ بزنم از خودش بپرسم کدومو واسه شام ترجیح میده! معصوم که لبخند…

رمان همسر دوم پارت 8 4.3 (8)

۱ دیدگاه
    شهره فرصت زیادی برای فکر کردن به روزبه نداد ..وقتی دید دخترش در میانه راه توسط روزبه متوقف شده ، دستش را در بازوی اردشیر انداخت و خیلی…

رمان همسر دوم پارت 7 4.1 (10)

۱ دیدگاه
    از تب حرف هاش توی روز روشن هزیان میگم -باشه مامان نفس راحتی میکشه و چهره اش دوباره مهربون میشه …داره لبخند میزنه آینه جیبی رو از کیفش…

رمان همسر دوم پارت 5 4.3 (9)

۱ دیدگاه
    سه روز از خاطره قبلی گذشته و همه چیز تقریبا آماده شده….امروز وقتی وارد خونه ام شدم از بس خوشگل شده بود بعد از مدت ها واقعا ذوق…