رمان بوی نارنگی پارت ۹۶ 4.8 (10)

بدون دیدگاه
    نگاهش ناگهان بالا آمده دیدم. سریع ایستاد حیران نگاهم کرده نگاهش به سمت شوهرش کشیده شد   🎶🎶دیـــدم که.. مرا دیدی و حیران ماندی.. دیـــدم که.. مرا دیدی…

رمان بوی نارنگی پارت ۹۲ 4.4 (9)

بدون دیدگاه
      داروهایش سه دسته بود، داروهایی که برای تشنج نکردن مصرف می‌کرد، داروهای اعصابش و دارویی که گفت برای کنترل هیجانات جسمی‌اش مصرف می‌کرده و مهداد قرار است…

رمان بوی نارگی پارت۸۹ 4.8 (6)

بدون دیدگاه
    از دیدنم چشمهایش باز شده جا خورد چانه‌اش لرزیده زمزمه کرد   – شمایین…!   فقط نگاهش کردم با حسی که نمی‌فهمیدمش.. درد بود.. سنگین.. اما خنک و…