رمان بوی نارنگی پارت ۸۱ 5 (9)

بدون دیدگاه
  جسورتر، پرروتر، محکم‌تر.. بارها خودش را در معرض چک قادر قرار داده با جمله‌ای به ریشش خندید.. اما صدای قادر فقط سمت مادرم بالا بود که هر بار مرصاد…

رمان بوی نارنگی پارت۷۹ 3.6 (12)

بدون دیدگاه
    خانه‌ای بزرگ و نسبتا مدرن، اما برخلاف خانه هایی در سطح خودش که بیشتر در تلویزیون دیده بودم تقریباً خالی از وسایل به نظر می‌رسید، با اینکه تمام…

رمان بوی نارنگی پارت۷۶ 4.8 (9)

بدون دیدگاه
    دوباره شانه هایش لرزید اینبار اما با صدا، میان گریه‌اش حرف میزد – فهمید کمند چیکار کرده.. دعواشون شد.. انگار گوشیش خاموش بوده ملاحت نتونسته خبرش کنه ملیح…

رمان بوی نارنگی پارت ۷۰ 4.6 (11)

بدون دیدگاه
    آنجا اگر درست هم نشود انقدر نگران نیستم انقدر نمی‌ترسم، نباید فرار کنم، نگاه ها را قبلا دیده‌ام، تحقیرها را قبلا شنیده‌ام، توهین‌ها قبلا به جانم نشسته زخم…