رمان مربای پرتقال پارت ۳ 4.6 (28)2 سال پیشبدون دیدگاه پسر گمشدهی جهانگیر! کسی که فقط محدودهی زندگیاش را میدانستند و اسم و فامیلش… – مادرت چطور؟ اینبار گرد غم به وضوح روی چهرهی سیاوش…
رمان مربای پرتقال پارت ۲ 4.8 (21)2 سال پیش۲ دیدگاه – این ماشینمه… دهان سیاوش با دیدن ماشین باز میماند. پورشهی زرد رنگ را دقیقاً با چه عقلی در آن محله رها کرده بود؟ ناباور سمتش…
رمان مربای پرتقال پارت ۱ 4.6 (30)2 سال پیش۱ دیدگاه دست روغنی و سیاهش را، با لباس کار آبی رنگش پاک میکند. – اوستا من کارم تمومه… دیگه کدومو درست کنم؟ مرد لاغر اندام…