رمان مربای پرتقال

رمان مربای پرتقال پارت۳۳ 4.2 (24)

۵ دیدگاه
    چند لحظه صامت به یکدیگر نگاه می‌کنند.   سیاوش سرش را پایین می‌اندازد و ارتباط چشمی را قطع می‌کند. چشمش به لباس کنار رفته‌ی سوگند و قفسه‌ی سینه‌ی…
رمان مربای پرتقال

رمان مربای پرتقال پارت ۲۶ 4.5 (20)

۲ دیدگاه
      صندلی کافه تریا را برای سوگند بیرون می‌کشد.   – بشین حرف می‌زنیم باهم.   سوگند، مغرورانه روی صندلی می‌نشیند. روبرویش می‌نشیند و دستش را درهم قلاب…
رمان مربای پرتقال

رمان مربای پرتقال پارت۲۵ 4.3 (23)

۱ دیدگاه
    ماشین را جلوی در بیمارستان نگه می‌دارد. در آینه‌ی ماشین خودش را چک می‌کند. رژلب سرخش را برمی‌‌دارد و یک دور دیگر رژش را تمدید می‌کند. تلفنش زنگ…
رمان مربای پرتقال

رمان مربای پرتقال پارت ۲۳ 4.6 (22)

۱ دیدگاه
      تنها میرغضب جمعشان، سیاوش بود و سیاوش! آرش سیگاری گوشه‌ی لبش می‌گذارد و مستانه وسط پیست می‌رقصد. دختری با نیم وجب پارچه‌ی لباس مانند، کنار سیاوش می‌نشیند.…
رمان مربای پرتقال

رمان مربای پرتقال پارت ۲۲ 4.3 (23)

۳ دیدگاه
      سیاوش در لابی هتل، عصرانه می‌خورد که ناگهان چشمش به آرش و دو دختر دیگر می‌افتاد. اول فکر کرد اشتباه می‌کند. با دقت بیشتری اینبار زل می‌زند.…