برا اولین بار میخواستم با هواپیما سفر کنم و الان که رو صندلیش نشستم بدجور استرس دارم… دوست داشتم کنار پنجره مینشستم ولی شماره صندلی نیکزاد اونجا بود…. روم هم…
همیشه فکر میکردم اگه قراره یه روز این مسیر رو تنهایی برم حتما برا دانشگاه رفتنه.. هیچوقت حتی چنین چیزی هم به ذهنم خطور نمیکرد.. سکوت سنگین تو ماشین رو…