رمان سادیسمیک پارت 4

۱۴ دیدگاه
#پارت_4 🥂میثاق🥂 دستم رفت سمت ظرف سالاد و خواستم برش دارم که میثاق پیش دستی کرد و برش داشت متعجب نگاش کردم که پوزخندی زد و ظرف‌و ول کرد با…
رمان رخنه

رمان رخنه پارت ۳

۱ دیدگاه
صورتش بهت زده شد. رگ های گردنش طوری باد کردند که اگر یه لحظه دیگه منتظر میموندم قطعا من رو بین دست هاش خفه میکرد. با عربده ای که توی…

رمان سادیسمیک پارت 3

۱۱ دیدگاه
#پارت_3 🖤رستا🖤 راست میگفت،اهمیتی نداشت!.. ــ رستا … درست میشه ، بذار یکم بگذره … نگاه سیاوش ، غمگین بود … لبخند بی جونی زدم و زیر لب گفتم +امیدوارم…

رمان او_را پارت پونزدهم ☆

بدون دیدگاه
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗#رمان او_را …💗 #قسمت_پانزدهم هنوز حدود ده دقیقه مونده بود تا چراغ سبز شه… چشامو به آسمون دوختم… با خودم فکر میکردم من با اینهمه دک و پز و…

رمان او را پارت چهاردهم ☆

بدون دیدگاه
#او_را #قسمت_چهاردهم یچیز خوردم و راه افتادم سمت آدرسی که عرشیا فرستاده بود. زنگ خونه رو زدم و رفت تو. -سلام عزیزم…خوش اومدی 😍 -سلام😊 خونه خودته؟؟ -نه پس خونه…

رمان سادیسمیک پارت 2

۹ دیدگاه
#پارت_2 مثل پر کاه بلندم کرد و بردم تو حموم اتاق گذاشتم تو وان و آب داغو باز کرد کل تنم داشت میسوخت … زخمام ، آب داغی که بدنم…

رمان او_را پارت سیزدهم ☆

بدون دیدگاه
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 #او_را …💗 #قسمت_سبزدهم 🚫حرفای مرجان رو هزاربار تو سرم مرور کردم…. یعنی چی؟؟؟ یعنی همه چی کشک؟؟😣 مرجان میگفت تا همین جاشم زیادی خودمو علاف دنیا کردم! میگفت باید…

رمان سادیسمیک پارت 1

۵ دیدگاه
⛓️سـ‌ادیـ‌سـ‌مـ‌یک⛓️ نویسندهـ:f.m #فصلـ‌اول ژانر: #عاشقانه #هیجانی #انتقام #صحنه‌دار معرفی شخصیت های اصلی رمان : 🫀رستا موحد🫀 🫀میثاق آتاش🫀 📌رستا موحد: رستا یه دختر 19 ساله س اصالتا تهرانی ان ،…

رمان سرمست پارت ۳

۴ دیدگاه
جلوی مانتوم رو گرفتم چون داشت بازو هام رو می کشید نتونستم حرفش بشم و منو نشوند صندلی جلویی ماشینش. به این رفتارش شاید تا چند سال‌پیش عادت داشتم ولی…

پاییزه خزون پارت ۵۴

۱ دیدگاه
  پاییزه خزون چقدر خوب میتونست با پنبه سر ببره و تورو قانع کنه ،….حرفاش هیپنوتیزمم میکرد _اره حق با توعه _آفرین دختر خوب ،فردا خودم میام دمه خونتون دنبالت….…

رمان ورطه دل پارت ۱۹

۱۱ دیدگاه
صدای زنگ گوشی ام خوابم را برهم می زند همانگونه که از تخت بلند می شوم مخاطب تماس گیرنده را مورد عنایت قرار می دهم:الو..بله…صدای خندان نگار ناراحتی را از…
رمان رخنه

رمان رخنه پارت ۲

۵ دیدگاه
به واحد خودش که رسیدیم پیاده شدم از آسانسور و امیر حافظ با کلید درب رو باز کرد که همزمان صدای پرستار و آوا توی خونه پیچید. دلم حتی واسه…

رمان نیمه گمشده پارت 14

۶۹ دیدگاه
🤍سارا🤍 بعد اتمام کلاس که برای من و فلور خیلی جذاب بود رفتم سمت استاد … . +استاد پور مهر ، خیلی ممنون ازتون … کلاس فوق العاده بود! لبخند…