رمان دیوونه های بانمک پارت ۲

5
(6)

بسم الله الرحمن الرحیم

نویسنده : سیده ستاره قاسمی

رمان دیوونه های با نمک پارت ۲

 

من : زهرمار😒

ویدا : توی معده ی شوهرت 😐

من : عهههه چیکار به شوهرم داری؟

ویدا : خبریه؟تو که تا دیروز هر چی بهت میگفتیم میگفتی شوهرمه ؟

من : الان با این کنار اومدم که شوهرمو اگر عاشقش نشده باشم بهش جواب مثبت نمیدادم 😎😁

ویدا : برو بابا

خواستم بهش یه چیزی بگم که دیگه دهنشو ببنده که نگاهم رفت سمت اتاق رادمان (پسر ویدا ) بلند شدم و رفتم سمت اتاقش رادمان ۲ سالشه در رو باز کردم دیدم بیدار شده و داره بازی میکنه

ویهان : پخخخخخخخ

من مثل فنر از جایی که بودم پریدم

من بی اراده دستمو گذاشتم روی قلبم و گفتم:

من : زهرمار ویهان

ویهان از خنده دل درد گرفته بود😐

من : خدا بمیری

در کمال تعجب رادمان داشت میخندید

واییییی خدا چه قشنگ میخنده😍 من همیشه بدم از بچه های کوچیک می اومد

اما رادمان تمام زندگیم شده بود

صدای خنده های رادمان کل سالن رو برداشته بود ویهان رفت و بغلش کرد و گفت :

ویهان : قربون اون خنده هات عشق دایی😍♥️

ویدا : الهی من فدات بشم زندگیم😻♥️

ویهان رادمان رو به ویدا داد

ویهان : خب ما داریم میریم ویدا چیزی نیاز نداری؟

ویدا : نه داداشی جونم بسلامت😇

ویهان : مچکر خداحافظ

*

توضیحاتی درمورد رمان : رمان درمورد دختری هست به اسم ویانا که ۱۹ سالشه ویانا یه خواهر متاهل داره که ۲۸ سالشه به اسم ویدا و یه برادر به اسم ویهان که ۲۳ سالشه و مجرد هست

خب ویانا یک ترم از دانشگاهش رو رفته و یک هفته اجازه گرفته که نره دانشگاه

ویانا داخل شهر گچساران به دنیا اومده یه رفیق صمیمی به اسم الین که ۱۹ سالشه هم دانشگاهی ویاناست الین متولد ۱ آذر ماه و ویانا متولد ۹ فروردین ماه به دنیا اومدن الین رفیق عالی برای ویاناست که روابط خانواده باهم دارن

الین یه خانواده ۴ نفره داره یه خواهر که اسمش آلماست و از الین ۴ سال بزرگتر هست

ویانا و الین رشته ی تجربی میخونن

*

داخل پارک منتظر الین بودم ویهان یه کاری واسش پیش اومد و رفت ولی من همچنان منتظر الین بودم وقتی دیدم نمیاد منم گفتم بهتره برم داخل موبایلم

سرم داخل موبایلم بود که گیره ی سرم افتاد بهش اهمیتی ندادم اما یه دفعه با کمال تعجب یک نفر دستش رو به طرف من گرفت سرم رو از داخل موبایل دراوردم و به دست اون آدم نگاه کردم دیدم گیره سرم داخل دستش گرفتم و به چشماش زل زدم متوجه ی چشمای متعجب من شد و سرشو انداخت پایین رفت

ویانا : یه دیقه یه دیقه وایسین پسرا سر به زیرن؟پسرا که از منم پرو ترن تازه وقتی به چشماشون زل میزنی میبینی به طرف شماره هم دادن

نویسنده: باشه بابا زدی ریدی تو احساساتم😐😒💔

(عاشقتونم ممنون بابت کامنتای قشنگتون😍😙❤)

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 6

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

پارت های قبلی همین رمان
رمان های کامل

دسته‌ها

اشتراک در
اطلاع از
9 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
n.b 1401
2 سال قبل

سلام عالی بود ولی یه چیزی نویسنده سعی کن

زیاد بی احترامی نباشه رمانت چون خواننده رو دور

می کنه بهتره به بزرگتر هاشون احترام‌ بزارند و اگر

با یه آدم غریبه صحبت کنند مثل یک لیدی محترم

و متشخص حرف بزنه 🖤🖤🖤 این حرف های من

رو به دل نگیر و فکر نکن دارم مسخرت می کنم نه

رمانت خیلی هم عالی هست و این حرف من رو یه

نسیحت در نظر بگیر 🖤🖤🖤🖤

n.b 1401
پاسخ به 
2 سال قبل

بوس پس کله مبارکت 🖤🖤🖤🖤

اتنا واحدی
2 سال قبل

عالی تک ستاره اسمون…

اتنا واحدی
پاسخ به 
2 سال قبل

فقط ستی جون چون ترم یک هس ویانا نمیشه ک برا جراحی قلب بخونه باید مدرک پزشکی عمومی رو بگیره دوسال بره طرح بعدش برا تخصصش بره جراحی فلب و هرچی خاست بخونه…

اتنا واحدی
پاسخ به 
2 سال قبل

حالا هر رشته ای ک شاخه اش پزشکیه…
باید ۷سال عمومی بخونه بعد.

*ترشی سیر *
2 سال قبل

عالی

Mahsa
Mahsa
2 سال قبل

عالی خوب شد شخصیت هارو توضیح دادی اینجوری گازشو بگیر برو😂♥️

Shyli ♡
2 سال قبل

خوب رمانت عالیههه
سوال:چن سالتح گلم ؟
سوال:هر روز پارت میذاری؟
مهلت ارسال پاسخنامه تا ۱۰ دقیقه بعد از تایید نطر بنده

Shyli ♡
پاسخ به  Shyli
2 سال قبل

آها میسی ع پاسخگویی
آهاااا موفق باشی عسیسم

9
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x