رمان الهه ماه

رمان الهه ماه پارت 81

۳ دیدگاه
    ماهک بی اراده اخم میکند هیچ حس خوبی به نوع نگاهش نداشت…     _نمیدونم بچه ها چیزی از من بهت گفتن یا نه..   دستش را به…
رمان الهه ماه

رمان الهه ماه پارت 80

بدون دیدگاه
پرهام تک خند پر استرسی میزند:   _دختر چرا شلوغش میکنی..؟مگه سام و تازه شناختی؟     _ولی سام راجب مهمونی امشب هیچ حرفی بهم نزده بود ..   _شاید…
رمان الهه ماه

رمان الهه ماه پارت 79

بدون دیدگاه
    چشم باز میکند و به تصویرش در آینه خیره میشود..   باران با لبخند لباس را به سمتش میگیرد..   _پاشو تنت کن عزیزم ..   ماهک با…
رمان الهه ماه

رمان الهه ماه پارت 78

بدون دیدگاه
  ماهک با همان لبخندشیطان گوشه ی لبش سر تکان میدهد.. _ناچ شیطنتش گل کرده بود انگار و خدا میدانست سام از این حالتش چگونه بی طاقت می شد.. _زبونتم…
رمان الهه ماه

رمان الهه ماه پارت 77

بدون دیدگاه
  با تن صدایی ناباور صدایش میزند.. _سام؟ سام بی توجه به او چشم میبندد و ساعدش را روی پلک های خسته اش قرار میدهد.. _هوم..؟ ماهک در سکوت نگاهش…
رمان الهه ماه

رمان الهه ماه پارت 76

بدون دیدگاه
نمیتوانست تنها بماند.. در این لحظه عجیب دلش میخواست کسی را کنارش داشته باشد.. کسی که بتواند سر روی شانه هایش بگذارد و بدون خجالت و ترس از قضاوت شدن…
رمان الهه ماه

رمان الهه ماه پارت 75

بدون دیدگاه
  شدت اشک های مهربان با دیدن حال سپهر بیشتر میشود .. انگار عادت کرده بود این مرد را همیشه قرص و محکم ببیند که حالا انتظار دیدنش آنهم در…
رمان الهه ماه

رمان الهه ماه پارت 74

بدون دیدگاه
  دست خودش نبود که نگرانش بود میترسید با ماندنش زیر باران دوباره تب کند و حالش بد شود.. _آخه این چه دردیه که بعد این همه سال تمومی نداره…
رمان الهه ماه

رمان الهه ماه پارت 73

بدون دیدگاه
  دستش را میگیرد و میخواهد او را به طرف در ببرد که ماهک با یک حرکت دستش را از دستانش بیرون میکشد.. _بدون تو از اینجا بیرون نمیرم.. سام…
رمان الهه ماه

رمان الهه ماه پارت 72

بدون دیدگاه
  صدای باز شدن در مقبره به گوشش میرسد و کمی بعد پیرمردی پا به به سن گذاشته با موهای جو گندمی و ریش بلند سفید درحالی که یک دستش…
رمان الهه ماه

رمان الهه ماه پارت 71

بدون دیدگاه
  این حرف ها را زده بود تا ماهک را آرام کند درحالیکه خودش خیلی خوب میدانست سام کسی نبود که بی خبر بخواهد جایی برود .. ماهک با استرس…
رمان الهه ماه

رمان الهه ماه پارت 70

بدون دیدگاه
  سپهر قدم پیش میگذارد.. بوی گوشت سوخته در بینی اش میپیچد و چشمانش روی جسد دو دو میزند.. دستش روی قلبش چنگ میشود.. بیش از آن دیدن آن صحنه…
رمان الهه ماه

رمان الهه ماه پارت 69

بدون دیدگاه
  ساعت ها بود که نگاه مات شده اش را خیره به خیابان دوخته بود.. در خلسه بود.. ماننده مرده ای که راه میرفت که نفس میکشید .. رفت و…
رمان الهه ماه

رمان الهه ماه پارت 68

بدون دیدگاه
  کوتاه چشم میبند و بی مقدمه لب باز میکند : _ماهک ..من .. دخترک گیج با چشمان خیسی که خواستنی ترش کرده بود به او زل میزند.. سام برای…
رمان الهه ماه

رمان الهه ماه پارت 67

بدون دیدگاه
  نگاهش روی اخم های درهمش مینشیند.. قطرات درشت عرق جای جای صورتش خودنمایی میکرد‌ و ابروهای خوش حالتش اخم ریزی داشت.. حتی در اوج ضعف و بیماری هم چهره…