رمان مربای پرتقال پارت 141

2 دیدگاه
    نفس عمیقی می‌کشد و با همان خجالتش می‌گوید:   – با اجازه‌ی بزرگترهای جمع قَبِلتُ.   سیاوش با عشق نگاهش می‌کند. این دختر مال او بود… تمام چیزی…

رمان مربای پرتقال پارت 140

بدون دیدگاه
  نفس عمیقی می‌کشد و با همان خجالتش می‌گوید:   – با اجازه‌ی بزرگترهای جمع قَبِلتُ.   سیاوش با عشق نگاهش می‌کند. این دختر مال او بود… تمام چیزی که…

رمان مربای پرتقال پارت 139

بدون دیدگاه
    فرانک با حرص سر تکان می‌دهد.   – شبیه باباشه… یعنی هیچیشون به آدمیزاد نرفته. اصلا دو دقیقه نمی‌تونه آروم بشینه.   نفس عمیقی می‌کشد و بی توجه…

رمان مربای پرتقال پارت 138

بدون دیدگاه
    آرش درحالی که از شدت حرص خوردن در مرز انفجار است، به سیاوش می‌گوید:   – می‌بینی؟ این فقط یک دقیقه از هزاران دقیقه‌ی تموم نشدنی امروزه. خدا…

رمان مربای پرتقال پارت 137

بدون دیدگاه
  وارد اتاق خواب سوگند می‌شوند. چشم جفتشان در بدو ورود به تخت خواب مشترکشان می‌افتد و از خنده می‌ترکند.   سیاوش بریده بریده از میان خنده هایش می‌گوید.  …

رمان مربای پرتقال پارت 136

بدون دیدگاه
    جهانگیر شوکه به سیاوش نگاه می‌کند. بی توجه به سوالش می‌توپد:   – تو چرا با رکابی شلوارکی هنوز؟ خیر سرت دامادی مثلا!   سیاوش دندان قروچه می‌رود.…

رمان مربای پرتقال پارت 133

بدون دیدگاه
سیاوش با استایل مخصوص خودش شروع به آشپزی می‌کند. اخم ظریفی ناشی از تمرکز بین ابروهایش جا خوش کرده بود. سوگند پشت میز نهار خوری چهار نفره‌ی داخل آشپزخانه می‌نشیند.…

رمان مربای پرتقال پارت 132

بدون دیدگاه
    سوگند چشمش را محکم بهم می‌فشارد و با خجالت رو می‌گیرد. در دلش می‌گوید:   – تا رسوای شهرمون نکنه ول نمی‌کنه!   سیاوش اما پررو پررو دست…

رمان مربای پرتقال پارت131

بدون دیدگاه
    سیاوش شانه‌ی سوگند را می‌گیرد و کمی از تنش فاصله می‌دهد. با نیش باز نگاهش می‌کند و تخس ابرو بالا می‌اندازد.   – مال خودمه! به تو چه؟…

رمان مربای پرتقال پارت129

بدون دیدگاه
        رنگ نگاه سوگند عوض می‌شود. احساس می‌کرد اینبار دیگر عقب کشیدنی در کار نیست. احساس می‌کرد سیاوش کارش را امشب یک سره می‌کند. لب باز می‌کند:…

رمان مربای پرتقال پارت ۱۲۷

1 دیدگاه
      احسان ابرو بالا می‌اندازد و عین به عین حرف های آرش را تحویلش می‌دهد.   دختر می‌پرسد:   – سایاواش کیه؟   احسان ترجمه می‌کند و منتظر…