رمان مربای پرتقال پارت 154

4.1
(48)

 

سیاوش؟

 

سیاوش با شنیدن، صدای آرش درست کنار گوشش، تکانی می‌خورد.

گیج به آرش نگاه می‌کند.

 

– هوم؟

 

آرش با چشم و ابرو به چشماگ براق و لبخند پیروز مینا اشاره می کند.

چشم و ابرویی که در زبان آرش یعنی:

 

– بمیر بابا جلو زنیکه سکه یه پول شدیم. جمع کن خودتو!

 

سیاوش تک سرفه‌ای می‌کند و زودتر از تصور آرش، به خودش می‌آید.

لیوان را روی میز می‌گذارد.

سعی می‌کند از در قدرت وارد شود.

 

پشت میز ریاستش می‌نشیند و با نگاه عسلی‌ای که رفته رفته غرق در خون می‌شود و از خشم لبریز؛ به مینا زل می‌زند.

 

نفس عمیقی می‌کشد و خب، حقیقتا نمی‌داند باید چطور سر بحث را پس از سالها با این دختر خاله‌ای که نامزد سابق بوده؛ باز کند!

 

نامزد سابقی که از ناکجا، سر بزنگاه، سر و کله‌اش پیدا شد!

 

– خب… مینا خانوم. سلام عرض شد.

 

آرش هم روی مبل تک نفره‌ای که به مینا و سیاوش دید کامل داشته باشد، می‌نشیند.

 

مینا پوزخند تمسخر آمیزی می‌زند.

و گوش های آرش بالاخره به صدای ملایم مینا، منور می‌شود:

 

– سلام از ماست پسر خاله!

 

به شدت کنجکاو بود تا مینا حرف بزند تا بتواند تحلیلش کند.

و حالا کمی از تلاطم درونش کم می‌شود.

 

سکوت بینشان، هی کش پیدا می‌کند.

در حدی که آرش دلش می‌خواست بحث جدی نبود تا خودش جمع را دست بگیرد و وادار به حرف زدنشان کند.

 

اما پر واضح بود که هر دو طرف به شدت در انتخاب کلمات محتاط بودند و قبل از حرف زدن، اول فکر می‌کردند.

 

کاری که آرش آشنایی با آن نداشت!

سیاوش جرعه‌ی دیگری از لیوان آبش می‌نوشد.

 

خیره به چشمان مینا نگاه می‌کند.

 

– خیلی خب. می‌شنوم. چی می‌خوای؟

 

مینا ابرویی بالا می‌اندازد و تکه می‌پراند:

 

– نه… می بینم علاوه بر ظاهرت، شخصیتت هم عوض شده. پولداری خوب بهت ساخته!

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.1 / 5. شمارش آرا 48

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

پارت های قبلی همین رمان
رمان های کامل

دسته‌ها

اشتراک در
اطلاع از
2 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
خواننده رمان
13 روز قبل

واقعا اینو فراموش کرده بودم ممنون قاصدک جان

یاس ابی
12 روز قبل

واقعا دیگه توهین به شعور ادم میکنید تو هردو سایت بعد از چند هفته

2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x