رمان هیلیر

رمان هیلیر پارت ۱۰۱ 4.7 (55)

۴ دیدگاه
        – می گفتم اگر خنک میشه، اگر آروم میشه اشکال نداره. بذار هر چی میخواد بگه. فدای سرش. بلک سوانو شکست؟ فدای سرش! لپتاپمو شکست؟ اشکال…
رمان هیلیر

رمان هیلیر پارت ۹۹ 4.6 (63)

۴ دیدگاه
        سکوت کردم. هیچ حرفی نداشتم بزنم. دلیار آروم تر گفت:   – میدونی بعد از تو دیگه هیچ شاگردی قبول نکرده؟ میدونی مریضه؟ سرطان داره؟ میدونی…
رمان هیلیر

رمان هیلیر پارت ۹۶ 4.5 (64)

۱ دیدگاه
      هولم داد روی کاناپه . توی یه آن حوله رو انداخت روی سرم و شروع کرد موهامو خشک کردن! غرغر کردم:   – نکن دلیار.   جدی…
رمان هیلیر

رمان هیلیر پارت ۹۵ 4.5 (67)

۱ دیدگاه
        حوضه استحفاظی من امنیت نداشت! من خود مفهوم نا امنی بودم ولی انگار دلیار باهام مخالف بود. لب زدم:   – بخواب.   نفس عمیقی کشید…
رمان هیلیر

رمان هیلیر پارت ۹۳ 4.5 (72)

۲ دیدگاه
        خشک شدم! دوتا احتمال داشت، یا دلیار بود، یا اومده بودن منو بکنن تو گونی!   از جا بلند شدم و رفتم سمت در، هنوز بارون…
رمان هیلیر

رمان هیلیر پارت ۹۲ 4.7 (61)

۴ دیدگاه
        دستام از دو طرف حلقه شد دور تن ظریفش، یکی از دستام رفت لای موهاش و یکیش نشست روی کمرش… لبای درشتش رو با لبام محصور…
رمان هیلیر

رمان هیلیر پارت ۹۱ 4.6 (76)

۲ دیدگاه
    گفتم:   – ای کاش ده سال پیش بودی! وقتی هنوز از پرتگاه پرت نشده بودم پایین! وقتی هنوز انسان بودم! رویین بودم!   چشمام تیر می کشید.…
رمان هیلیر

رمان هیلیر پارت ۹۰ 4.7 (54)

۲ دیدگاه
      رام شده بودم! این دختر رامشگر گرگ بود! منِ وحشی دریده رو از پادگان تحویل گرفت، یه قاتل روانی رو تحمل کرد و کم کم تبدیلم کرد…
رمان هیلیر

رمان هیلیر پارت ۸۹ 4.6 (71)

۳ دیدگاه
      این حرفش اذیتم می کرد. برام گفته بود خیلی زیاد عاشق شده. خیلی به این قسمت قضیه فکر کرده بودم و فکر می کردم و واقعا امیدوار…
رمان هیلیر

رمان هیلیر پارت ۸۷ 4.7 (71)

۵ دیدگاه
    به آنی دوزاریم افتاد. دلیار به خاطر یه اتفاق بیولوژیکی توی بدنش به اسن حال و روز افتاده بود؟   از جا بلند شدم، داشت خیلی دقیق نگاهم…