رمان قانون عشق فصل دوم پارت ۱۰

۵ دیدگاه
راوی البرز در خانه را باز می‌کند و اول خودش و بعد متین وارد می‌شوند سکوت خانه هردو را متعجب و می‌کند و حضور نداشتن رستا درون پذیرایی بیشتر به…

رمان قانون عشق فصل دوم پارت ۸

۲ دیدگاه
مروارید در را پشت سرش می‌بندد و آرام جلو میرود کنار فرزندش بر روی تخت می‌نشیند و با مکث کوتاهی لب باز میکند مروارید_چیشده مادر؟………..چرا انقدر پریشونی نگاهش را به…

رمان قانون عشق فصل دوم پارت ۷

بدون دیدگاه
دوشادوش هم از پاساژ خارج می‌شوند و می‌بینم که دنیا دست دور بازوی مردم حلقه می‌کند چشمان پر اشکم را میبندم تا نبینم میبندم تا نبینم نابودی زندگی‌ام را دستم…

رمان قانون عشق فصل دوم پارت ۶

۲ دیدگاه
سامی نگاه خشمگینم را به چشمان آرایش کرده‌اش میدهم و دست خودم نیست که صدایم کم کم بالا میرود _هرغلطی دلت میخواد بکن اما هیچ انتظاری هم از من نداشته…

رمان قانون عشق فصل دوم پارت ۵

۴ دیدگاه
وارد بالکن می‌شوم صدای گریه‌اش حالم را دگرگون می‌کند و عجیب هوس درآغوش کشیدن تن لرزانش را دارم دستهایم را مشت میکنم تا بی‌اجازه دور کمر باریکش حلقه نشوند و…

رمان قانون عشق فصل دوم پارت ۴

۱۲ دیدگاه
رستا نگاه خیره‌اش را تاب نمی‌آورم و از جایم بلند میشوم به سمت یکی از اتاق‌ها میروم کیفم را داخل اتاق می‌گذارم و از اتاق خارج میشوم به سمت آشپزخانه…

رمان قانون عشق فصل دوم پارت ۳

۸ دیدگاه
آوا_ما مجبوریم عروسی رو زود تر بگیریم متعجب نگاهش میکنم تا جایی که به خاطر دارم عمو رسول،پدر آوا شدیدا اسرار داشت تا حداقل یک سالی را نامزد باشند صدایم…

رمان قانون عشق فصل دوم پارت ۲

۵ دیدگاه
دخترک با شنیدن صدای در نگاهش را از صفحه روشن لپ‌تاپ می‌گیرد و به برادرش نگاه می‌کند البرز نزدیک تر میشود و دخترک در لپتاپ را می‌بندد البرز_من میرم شرکت…

رمان قانون عشق فصل دوم پارت ۱

۵ دیدگاه
میبینمش در کنار زنی دیگر زنی که من نیستم درون باغی راه می‌روند و زن مستانه می‌خندد با وحشت چشم باز میکنم نفس‌هایم تند می‌شود و باز هم همان کابوس…