رمان قانون عشق فصل دوم پارت ۴

4.4
(89)

رستا

نگاه خیره‌اش را تاب نمی‌آورم و از جایم بلند میشوم

به سمت یکی از اتاق‌ها میروم

کیفم را داخل اتاق می‌گذارم و از اتاق خارج میشوم

به سمت آشپزخانه میروم

لیوانی نوشیدنی خنک از روی جزیره برمیدارم و پشت آن می‌ایستم

نگاهم را به او که همچنان بر روی مبل نشسته‌است و سیگاری دیگری آتش می‌زند میدهم و کمی از نوشیدنی خنک داخل لیوان را مزه مزه میکنم

اینبار سیگار لب‌هایش را لمس نمیکند و تنها خیره آتش سیگار نگاه میکند

با حس ایستادن کسی در کنارم نگاه خیره ام را او می‌گیرم و به دانیال که در کنارم ایستاده است میدهم

دانیال_شرمندم

نگاهش غمگین است

مجدد نگاهم را به سامی میدهم و سنگینی نگاه دانیال را بر روی نیمرخم حس میکنم

_چرا تو شرمنده‌ای……………کاری نکردی که

دانیال_برادر دنیا بودن خودش بزرگترین گناهه

قلپ دیگری از نوشیدنی‌ام می‌نوشم

_بیخیال

دانیال_تو که میتونی ثابت کنی زنشی……………..چرا ساکت موندی؟

نفس عمیقی میکشم و به سمتش برمیگردم

_تو فکر میخوام ببینم چقدر عاشقمه………………اگه واقعا عاشقم باشه هیچ چیز و هیچ کس نمیتونه جای منو توی قلبش بگیره و تا ابد فقط عاشق من میمونه…………….حتی اگه چیزی یادش نیاد

بغض را پس میزنم و به سمت پذیرایی حرکت میکنم

کنار یکی از دیوار‌ها می‌ایستم و خیره آراد که گیتارش را در دست می‌گیرد میمانم

کمی بعد صدای گیتار و صدای بم خودش در فضای خانه می‌پیچد

آراد_کاش میشد واسه مبادا خندتو ذخیره کرد تا دلم تنگ نشه انقدر

یه جوری خوبی میشه به خاطر تو یه نفر قید یه دنیا آدمو زد

آخ امون از خنده هات من نفسم میره برات قربون چشات برم من

پیشتم بی حاشیه همین که هستی کافیه اومدی غصه ها رفتن

 

چشمانم پر اشک می‌شود و بدجور دلتنگ روز های خوبمان هستم

آراد_نمیذارم بپره هوات از سر رو قلب من داری اثر

با اون چشای تخس و شر باز دلمو آشوب کن

وقتی گرفته ام یکمی بگو مثل کوه پشتمی حال دل دیوونه رو خوب کن

در تمام مدت نگاه آراد با لبخند خیره به چهره آواست و چقدر برایشان خوشحال هستم

آنها به هم می‌رسند اما ما……………

سعی میکنم با خوردن کمی نوشیدنی بغضم را قورت بدهم

با شنیدن نامم از زبان آوا لیوان را پایین می‌آورم

آوا_رستا؟

حالا همه نگاه ها بین من و آوا در گردش است

_جانم؟

پر از هیجان از جایش بلند می‌شود و به سمتم میآید

آوا_یه چیزی هم تو بخون

متعجب نگاهش میکنم

_من؟

دستم را می‌گیرد و مرا همراه خود به سمت مبل‌ها می‌کشد

آوا_پس کی؟………….تو دیگه

بر روی مبل می‌نشیند و من هم ناچار کنارش جای میگیرم

قصد دارم بهانه‌ای بتراشم اما نگاه منتظرش نمی‌گذارد

دلش را ندارم ذوقش را کور کنم

اینبار آراد آرام می‌پرسد

آراد_چی میخوای بخونی؟

کمی فکر میکنم و عجیب دلم خواندن آهنگی را می‌خواهد که در این یک ماه همدم شب و روزم شده است

_هزار و یک شب

کمی مکث میکند و بعد صدای گیتار در گوش‌هایم می‌پیچد

نفس عمیقی میکشم

با مکث کوتاهی سرم را پایین میاندازم و با بستن چشمانم شروع میکنم

_حواسم نبود و نفهمیدم،ناگهان دیدم عاشقت هستم

حواست نبود و نفهمیدی در همان یک دم دل به تو بستم

با تو دلم را میزنم به دریا

دست تورا نمیده دست من از دست

با من تنها ، نفس نفس بمان بمان که بی تو قلبم

یک شعله یخ بسته از آتش عشق است

بیخواب چشمان توعم زیبا

بیتاب عطر ناب گیسویت

با قصه‌ای دیگر خوابم نخواهد برد

غیر از هزار و یک شب مویت

دست من نیست که خاطرات مانند فیلم از پیش چشمانم میگذرد بغضم را بزرگ‌تر میکند

از روز اولی که دیدمش تا همین حالا مرور می‌شود

_تا دیدمت دل از همه دلها بریدم

جز خنده‌ات خیری از ایم دنیا ندیدم

شادم از اینکه عم عشقت چشیدم

شادم که ناز نگاهت را خریدم

دستهایم لرز گرفته‌اند و درد خفیفی در قلبم حس میکنم

پس از اتمام آهنگ چشمانم را باز میکنم

سرم را بالا می‌آورم و نگاه خیسم در آبی های براقش قفل می‌شود

با دیدن نگاه خیره‌اش طاقت از کف میدهم و از جایم بلند می‌شوم

بی‌توجه به نگاه های متعجب بقیه به سمت بالکن میروم

وارد بالکن می‌شوم و دم عمیقی از هوای سرد می‌گیرم

لرزی بر جانم می‌افتد

دستانم را بغل می‌گیرم و دیگر توان مقابله با بغضی که راه گلویم را بسته ندارم که اشک هایم بر روی گونه‌ام راه میگیرند

کاش به این لحظه نمی‌رسیدم

کاش همان موقع که موبایلم را دزدیدند به او خبر می‌دادم تا این اتفاق نیافتد

☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆

سامی

محو صدای دلنشینش شده بودم

نمیتوانستم نگاه خیره‌ام را از او بگیرم

زمانی که نگاه اشک‌بارش چشمانم را شکار کرد حسی عجیب تمام قلبم را پر کرد

دلم می‌خواست زمانی که به سمت بالکن حرکت کرد دنبالش بروم اما نمی‌دانستم به چه دلیلی

با دیدن آوا که به سمت بالکن می‌رود به سمتش حرکت میکنم

_آوا

به سمتم بر می‌گردد

روبهرویش که می‌ایستم میپرسم

_کجا میری؟

اشاره‌ای به شال درون دستش می‌کند

آوا_اینو میبرم واسه رستا،بیرون سرده سرما میخوره

سری تکان میدهم و دستم را به سمتش می‌گیرم

_بده من میبرم واسش

کمی متعجب نگاهم می‌کند و بعد دهان برای اعتراض باز می‌کند که جلویش را می‌گیرم

_نترس نمیخورمش………..بده دیگه

شال بافت را از دستش می‌گیرم و به سمت بالکن حرکت میکنم

 

(یه صحبت کوچولو دارم

روی صحبتم با خواننده های خاموشه

من به عنوان نویسنده نیاز دارم به حمایت شما و زمانی که انقدر حمایت‌ها کمه واقعا هیچ انرژی برام باقی نمیمونه

اما از حالا به بعد هر پارتی حمایت‌هاش کم باشه پارت بعدی گذاشته نمیشه

امیدوارم خواننده های خاموشمون از سایلنت در بیان و ما نویسند ها یکم انرژی بگیریم)

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 89

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

پارت های قبلی همین رمان
رمان های کامل

دانلود رمان ماهرخ 5 (3)

۱ دیدگاه
خلاصه رمان:   در مورد زندگی یک دختر روستایی در دهات. بین سالهای ۱۳۰۰تا ۱۳۵۰٫یک عاشقانه ی معمولی اما واقعی در اون روایت میشه و سپس دست و پنجه نرم…

دانلود رمان جهنم بی همتا 4.2 (15)

بدون دیدگاه
    خلاصه: حافظ دشمن مهری است،بینشان تنفری عمیق از گذشته ریشه کرده!! حالا نبات ،دختر ساده دل مهری و مجلس خواستگاریش زمان مناسبی برای انتقام این مرد شیطانی شده….…

دانلود رمان پاکدخت 3.4 (17)

بدون دیدگاه
    خلاصه: عزیزترین فرد زندگی آناهیتا چند میلیارد بدهی بالا آورده و او در صدد پرداخت بدهی‌هاست؛ تا جایی که مجبور به تن فروشی می‌شود. اولین مشتریش سامان معتمد…

دسته‌ها

اشتراک در
اطلاع از
12 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ماه من ♡
9 ماه قبل

سلام عزیزم مرسی که پارت گذاشتی
عالی مثل همیشه
مثل

ماه من ♡
پاسخ به  Ghazale Hamdi
9 ماه قبل

😘❤

ماه من ♡
9 ماه قبل

غزل جان از این به بعد یک روز درمیان پارت میزاری؟؟

ماه من ♡
9 ماه قبل

خواهش میکنم آخه من دیگه طاقت ندارم تروخدا
اگه بحث حمایت من خودم بعد از هر پارت صدا پیام حمایت میدم

ماه من ♡
پاسخ به  Ghazale Hamdi
9 ماه قبل

مرسی 💋

ماه من ♡
9 ماه قبل

آخه قلم بسیار زیبای داری تروخدا با من اینکارو نکن
به خدا میدون محق داری ولی تکلیف ما چی میشه

ماه من ♡
پاسخ به  Ghazale Hamdi
9 ماه قبل

خیلی لطف میکنی عزیزم من طرفدار همه رمانات هستم عالین واقعا👍👍💕

12
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x