رمان قانون عشق فصل دوم پارت ۲۲

4.5
(51)

بهانه خنده‌داری برای نگران نکردنش آورده‌ام اما او متوجهش نمیشود

به سرعت بلند می‌شود و به سمت آشپزخانه می‌رود

چند نفس عمیق میکشم و او به سرعت برمی‌گردد

کنارم بر روی مبل می‌نشیند و لیوان آب را به لب‌هایم می‌چسباند

کمی از آب را فرو میدهم

حالم کمی بهتر شده است

لیوان را بر روی میز جلوی مبل می‌گذارد

سرم را بر روی سینه‌اش می‌گذارم و چشمانم را میبندم

با مکث به پشتی مبل تکیه میدهد و دستش از پشت کمرم جلو می‌آید و به دور کمرم حلقه می‌شود

بوسه‌ آرامش را بر روی موهایم حس میکنم

دستش نوازش‌وار بر روی کمرم حرکت می‌کند و آرام زمزمه می‌کند

سامی_کاش قرصت رو از البرز میگرفتم

لبخندی به نگرانی‌های شیرینش میزنم و با همان چشمان بسته مانند خودش زمزمه میکنم

_نگران نباش خوبم

نگرانی به صدایش هم نفوذ کرده است زمانی که می‌گوید

سامی_نمیتونم نگرانت نباشم وقتی توی اون حال دیدمت

چیزی نمیگویم و در سکوت و با چشمانی بسته به صدای کوبش قلبش گوش میدهم

ضربانی که جانم به آن بسته است

اگر روزی او نباشد………

نه

حتی توان فکر کردن به آن روز را هم ندارم

 

 

 

کمی در کنار هم میمانیم و بعد قصد برگشت میکنیم

مانتویم را تن میزنم و شالم را بر روی موهایم می‌اندازم

همراه هم از خانه خارج می‌شویم و سامی درها را قفل می‌کند

داخل ماشین مانند گذشته دستم را زیر دست خودش بر روی دنده می‌گذارد

لبخندی بر لب‌هایم می‌نشیند

گویی درحال بازگشت به زور‌های خوبمان هستیم

تا رسیدن به خانه هیچ کدام حرفی نمی‌زنیم

سکوت میانمان پر از حرف است

پر از دلتنگی

و شاید پر از عشق

☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆

آخرین لباسم را هم داخل چمدان می‌گذارم و در آن را میبندم

حالم از همیشه بهتر است

در این یک هفته همه‌چیز بیش‌از حد خوب بوده و حالا به اسرار سامی قرار است به سفر برویم

چمدان سنگینم را به زحمت را کنار در می‌گذارم

به سمت میز آرایشم میروم

موهایم را از بالا محکم میبندم

کمی ریمل و رژ لب کمرنگی میزنم

شانه‌ام را به همراه رژ لب و ریمل داخل کوله‌پشتی می‌گذارم و به سمت کمدم میروم

لباسم را با شلوار جذب و تاپ دوبنده مشکی عوض میکنم

هودی مشکی رنگی از داخل کمد بیرون می‌آورم و بعد از پوشیدنش کلاه کپ مشکی‌ام را بر روی سرم می‌گذارم

مجدد جلوی آینه برمیگردم

ساعت مچی‌ام را دور دستم میبندم و کمی عطر بر روی مچ دست و گردنم اسپری میکنم

آخرین وسایلم را هم داخل کوله‌پشتی‌ام می‌گذارم

با صدای احوال پرسی که از داخل پذیرایی می‌آید زیپ کوله را میبندم و به سمت در اتاق میروم

در چهارچوب در قرار میگیرم

با شنیدن صدای در اتاق بابا و سامی به سمتم برمی‌گردند

سامی جلو می‌آید و من با لبخند تیپش را نگاه میکنم

هودی و شلوار مشکی به همراه کلاه همرنگشان

روبه‌رویم که میایستد بابا به آشپزخانه رفته و من با لبخند عمیقی درحالی که کلاه هودی‌اش را درست میکنم می‌گویم

_ببین حرف گوش‌کن میشی چقدر جذاب‌تری

متفکر سری تکان می‌دهد

نیم نگاه کوتاهی به اطراف می‌اندازد و در یک لحظه مرا به عقب حول میدهد بعد از وارد شدن به اتاق در را می‌بندد

از لحظه‌ای که وار اتاق شدیم تا زمانی که با گرفتن شانه‌هایم مرا به دیوار چسباند در چند ثانیه اتفاق می‌افتد

از هیجان به نفس نفس میافتم و با خنده می‌گویم

_چته دیوونه

دستش را کنار سرم بر روی دیوار می‌گذارد

سامی_که حرف گوش کن میشم جذاب‌ترم

لحن کمی حرصی‌اش صدای خنده‌ام را بلند می‌کند

خنده‌ام حرصی ترش می‌کند که می‌گوید

سامی_دختره چشم سفید واسه من تز مشکی میده

خنده‌ام را به زحمت کنترل میکنم

دستم را بر روی سینه‌اش می‌گذارم و کمی ناز به صدایم میدهم

_مشکی ابهتت رو بیشتر میکنه عشقم

تکخندی میزند و سرش کنار گوشم می‌آورد

سامی_شما ناز نکنی هم متونی خرم کنیا

حرفش هم به خنده میادازدم و هم تکان محکمی به قلبم میده

اما قدرت بهتم بیشتر است

سرم را بالا میگیرم و مبهوت نگاهش میکنم

لبخندی گوشه لبش نشسته است

با دیدن نگاه مبهوتم لبخندش عمیق‌تر میشود و آرام زمزمه می‌کند

سامی_جان؟

خم می‌شود و لب‌هایم را عمیق اما کوتاه می‌بوسد

عقب می‌کشد و به سمت چمدانم می‌رود

تکانی

به پاهای خشک‌شده‌ام میدهم و با قلبی بیقرار به سمت تخت میروم

حرفش عجیب به مذاقم خوش آمده که لبخند از لبم پاک نمیشود و قلبم بی‌امان میکوبد

حرفهایش

کارهایش

هیچ چیز این مرد برایم تکراری نمیشود

تا ابد برایم تازگی دارد

کوله‌پشتی را بر روی دوشم می‌اندازم و همراه هم از اتاق خارج میشویم

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.5 / 5. شمارش آرا 51

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

پارت های قبلی همین رمان
رمان های کامل

دسته‌ها

اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x