رمان قلب عاشق پارت 90

۱ دیدگاه
      تقلا فایده ای نداشت..   دست های جهان روی تن نازنین در حرکت بود و هر قسمت را که می‌توانست لمس می‌کرد   بوسه هایی خیس روی…

رمان قلب عاشق پارت 89

بدون دیدگاه
    نازنین که از نگاه های سنگین مرد فرار یا توجه نمی‌کرد تا اخرین لحظه همراه نگین و جهان میهمانان را بدرقه کرد.   نگین جلوتر داخل حیاط شد…

رمان قلب عاشق پارت 88

۱ دیدگاه
      نازنین که از نگاه های سنگین مرد فرار یا توجه نمی‌کرد تا اخرین لحظه همراه نگین و جهان میهمانان را بدرقه کرد.   نگین جلوتر داخل حیاط…

رمان قلب عاشق پارت 87

۲ دیدگاه
          نگاه به نازنین می‌کند مضطرب انگار که ناخن می‌جوید! با دیدن نگاه جهان به خود، رو برمی‌گرداند   _ اقا جهان نازنین و دریاب! از…

رمان قلب پارت ۸۶

۶ دیدگاه
  با بلند شدن نازنین، علی برمی‌گردد   به در که می‌رسد، جهان را می‌بیند نگاه هر دو قفل هم می‌شود نمی‌توانست چشم بگیرد! جهان از فرصت استفاده کرده و…

رمان قلب عاشق پارت 85

۷ دیدگاه
      با بلند شدن نازنین، علی برمی‌گردد   به در که می‌رسد، جهان را می‌بیند نگاه هر دو قفل هم می‌شود نمی‌توانست چشم بگیرد! جهان از فرصت استفاده…

رمان قلب عاشق پارت 84

۱ دیدگاه
  بهتر هم بود.. واقعا نمی‌خواست او را ببیند آن هم با اتفاقات شب گذشته.   ساعت بعد شام بود و دور هم نشسته بودند. موضوع بحث از کار و…

رمان قلب عاشق پارت 83

۲ دیدگاه
  حالت چهره اش تغییر می‌کند درمانده و نذار دست روی پیشانی می‌گذارد   …. ولش کن..   _ نازی جان؟   ….. بیخیال شیدا هی هر چی درموردش حرف…

رمان قلب عاشق پارت82

۱ دیدگاه
      نگاهش می‌کند کمی هم حرص قاطی بیانش می‌شود   ….. چون.. ما.. قبلش.. حرف زدیم! اونم قبول کرد خوبه یارا جلوی چشاتونه؟ بابا من به کی بگم…

رمان قلب عاشق پارت81

۶ دیدگاه
        _ قربونش برم چه تپل مپل شده!   نگین با ذوق می‌خندد یارا هم با دیدن او می‌خندد و دست تکان میدهد که به اغوشش برود…

رمان قلب عاشق پارت 80

بدون دیدگاه
      نازنین عصبی بلند می‌شود دسته مویی که در دست داشت را به پشت می‌اندازد   ….. چیه همتون به من گیر میدین؟ وایسادین اون پشت واسه تماشا…

رمان قلب عاشق پارت 79

بدون دیدگاه
      ….. مسخره بازی درنیار   _ مسخره بازی چیه؟ وقتی با شوهرت حرف میزنی یه سلام ناقابل از دهنت دربیاد   صورتش جمع می‌شود ریمل را از…

رمان قلب عاشق پارت 78

۱ دیدگاه
    پوزخند آشکارش را پنهان نمی‌کند چه کسی نمی‌دانست که فرامرز از یوسف متنفر است   _ چه حرفی داره با اون مرتیکه؟   با آن چهره‌ی سرخ از…

رمان قلب عاشق پارت 77

بدون دیدگاه
        تا نازنین دوشش را بگیرد فوراً با شیدا تماس می‌گیرد حرف نگفته ای بین آن دو نبود حتما می‌دانست قضیه از چه قرار است   _…

رمان قلب عاشق پارت 76

بدون دیدگاه
  نگین کودک را به حمام برده بود و حال در صدد خواب کردنش بود.   یارا لجبازی می‌کرد و بهانه‌ی نازنین را می‌گرفت . در این مدت که پیوسته…