رمان قلب عاشق پارت 907 ماه پیش۱ دیدگاه تقلا فایده ای نداشت.. دست های جهان روی تن نازنین در حرکت بود و هر قسمت را که میتوانست لمس میکرد بوسه هایی خیس روی…
رمان قلب عاشق پارت 898 ماه پیشبدون دیدگاه نازنین که از نگاه های سنگین مرد فرار یا توجه نمیکرد تا اخرین لحظه همراه نگین و جهان میهمانان را بدرقه کرد. نگین جلوتر داخل حیاط شد…
رمان قلب عاشق پارت 888 ماه پیش۱ دیدگاه نازنین که از نگاه های سنگین مرد فرار یا توجه نمیکرد تا اخرین لحظه همراه نگین و جهان میهمانان را بدرقه کرد. نگین جلوتر داخل حیاط…
رمان قلب عاشق پارت 878 ماه پیش۲ دیدگاه نگاه به نازنین میکند مضطرب انگار که ناخن میجوید! با دیدن نگاه جهان به خود، رو برمیگرداند _ اقا جهان نازنین و دریاب! از…
رمان قلب پارت ۸۶8 ماه پیش۶ دیدگاه با بلند شدن نازنین، علی برمیگردد به در که میرسد، جهان را میبیند نگاه هر دو قفل هم میشود نمیتوانست چشم بگیرد! جهان از فرصت استفاده کرده و…
رمان قلب عاشق پارت 858 ماه پیش۷ دیدگاه با بلند شدن نازنین، علی برمیگردد به در که میرسد، جهان را میبیند نگاه هر دو قفل هم میشود نمیتوانست چشم بگیرد! جهان از فرصت استفاده…
رمان قلب عاشق پارت 848 ماه پیش۱ دیدگاه بهتر هم بود.. واقعا نمیخواست او را ببیند آن هم با اتفاقات شب گذشته. ساعت بعد شام بود و دور هم نشسته بودند. موضوع بحث از کار و…
رمان قلب عاشق پارت 839 ماه پیش۲ دیدگاه حالت چهره اش تغییر میکند درمانده و نذار دست روی پیشانی میگذارد …. ولش کن.. _ نازی جان؟ ….. بیخیال شیدا هی هر چی درموردش حرف…
رمان قلب عاشق پارت829 ماه پیش۱ دیدگاه نگاهش میکند کمی هم حرص قاطی بیانش میشود ….. چون.. ما.. قبلش.. حرف زدیم! اونم قبول کرد خوبه یارا جلوی چشاتونه؟ بابا من به کی بگم…
رمان قلب عاشق پارت819 ماه پیش۶ دیدگاه _ قربونش برم چه تپل مپل شده! نگین با ذوق میخندد یارا هم با دیدن او میخندد و دست تکان میدهد که به اغوشش برود…
رمان قلب عاشق پارت 809 ماه پیشبدون دیدگاه نازنین عصبی بلند میشود دسته مویی که در دست داشت را به پشت میاندازد ….. چیه همتون به من گیر میدین؟ وایسادین اون پشت واسه تماشا…
رمان قلب عاشق پارت 799 ماه پیشبدون دیدگاه ….. مسخره بازی درنیار _ مسخره بازی چیه؟ وقتی با شوهرت حرف میزنی یه سلام ناقابل از دهنت دربیاد صورتش جمع میشود ریمل را از…
رمان قلب عاشق پارت 789 ماه پیش۱ دیدگاه پوزخند آشکارش را پنهان نمیکند چه کسی نمیدانست که فرامرز از یوسف متنفر است _ چه حرفی داره با اون مرتیکه؟ با آن چهرهی سرخ از…
رمان قلب عاشق پارت 779 ماه پیشبدون دیدگاه تا نازنین دوشش را بگیرد فوراً با شیدا تماس میگیرد حرف نگفته ای بین آن دو نبود حتما میدانست قضیه از چه قرار است _…
رمان قلب عاشق پارت 7610 ماه پیشبدون دیدگاه نگین کودک را به حمام برده بود و حال در صدد خواب کردنش بود. یارا لجبازی میکرد و بهانهی نازنین را میگرفت . در این مدت که پیوسته…