رمان پاییزه خزون

پاییزه خزون پارت ۴۹

بدون دیدگاه
    پاییزه خزون سرمو به شیشه تکون دادم اشکام روون شد….. هق نمیزدم!!!! اروم اروم فقط اشک میریختم…. اشکایی که هیچ وقت نه دردامو کم کردن …. نه خالیم…

#رمان_پرستار_دل_پارت_دو

۲ دیدگاه
#رمان_پرستار_دل💉💕 #پارت_دوم رفتم سمت دکه دار سر کوچمون و پول و از توی کیفم آوردم و گفتم: ببخشید آقا یدونه روزنامه میخواستم… _پسره: همون جلو اَن خودت یکی و بردار…

رمان نیمه گمشده پارت 7

۶۶ دیدگاه
🍁 سارا 🍁 روی تاب ، توی حیاط پرورشگاه نشستم و آروم شروع به تکون دادن خودمو تاب کردم … ناخودآگاه فکرم میرفت پی اون پسره ! … آرتا ،…

رمان ورطه دل پارت ۱۵

۲۴ دیدگاه
نویسنده:وارش به طرف هتل شایان می روم درلابی متنظرمهنازمی مانم برایش می نویسم درلابی منتظراوهستم چندی بعدمی آیدروبه رویم می نشیند:سلام مامان…مهناز پایش راروی هم می اندازدومی گوید:این مسخره بازی…

رمان نیمه گمشده پارت 6

۱۴۰ دیدگاه
ــ وقت آزاد دارین؟ کلافه نوچی کردم … +انسان ، بشر ، گوریل ، پشمک ، نسترنننن ! چرا هر دفعه با یه شماره زنگ میزنی؟ ریز خندید و گفت…

رمان پسر بد پارت 37

۳۸ دیدگاه
… ۴ سال بعد … && آوین && اروم چند بار زدم به پشتش و لب زدم : + هیس ، آروم باش اشکانِ مامان … اما ساکت نمیشد ،…

رمان نیمه گمشده پارت 5

۶۱ دیدگاه
🦪فلور🦪 خسته از سوال جوابای بچه ها ، تازه وقتی که اتاق من و سارا یه خورده خلوت شده بود رفتم رو تختم و دراز کشیدم … تو دلم گفتم…

رمان عشق خلافکار پارت 57

۱۴ دیدگاه
متعجب یکی از ابروهام و بالا میدم و دستمو به سمت گوشی میبرم و از رو شونه م برش میدارم و با دستم نگهش میدارم و میگم: کجا هست؟ تا…

پاییزه خزون پارت ۴۸

۱ دیدگاه
پاییزه خزون نته گوشیمو بستمو از خونه زدم بیرون ….ماشین مزداتیری مهرشاد و از دور دیدم ….رفتم سمتش و دره عقبو باز کردم ،قشنگ راس ساعت ۸ اینجا بود شاید…

رمان او_را پارت هشتم☆

۳ دیدگاه
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸   💗 #او_را … 💗 #قسمت_هشتم   خیلی وقت بود سراغ کتابخونم نرفته بودم، خاک گرفته بود! یه کتاب برداشتم و نشستم پشت میز،📖 میخوندم ولی نمیخوندم! میدیدم ولی…

رمان او_را پارت هفتم☆

بدون دیدگاه
#او_را #قسمت_هفتم بعد از دانشگاه راه خونه ی مرجان رو پیش گرفتم. 🔹تو این سه ماهی که دیگه سعید دنبالم نمیومد و خبری ازش نبود، و با حال داغونم، کم…

رمان ورطه دل پارت ۱۴

۲۰ دیدگاه
آیدا👆 کیارش کمی صدایش گرفته معلوم نبوددیشب بعدازعروسی کجارفته…کیارش:سلام خوبم کجایی؟باناخن هایم روی فرمون ضرب می گیرم:منم خوبم….پوف کلافه ای می کشد:خوووبیییی؟مانندخودش کشیده می گویم:بللللله سوالش راتکرارمی کند:کجایی؟بی حوصله ام:پشت…

رمان نیمه گمشده پارت 4

۲۷ دیدگاه
🌵سارا🌵 بعد از اینکه خانوم ، فلور رو از کلاس بیرون انداخت … شروع کرد به پرسیدن سوال ! … . نوبت من رسیده بود ، از جام پا شدم…

رمان پرستار دل💉💕

۱۵ دیدگاه
#رمان_پرستار_دل💉💕 فصل یک ژانر: عاشقانه،طنز،کلکلی،غمگین و در عین حال شاد😉 نویسنده:🎀 𝐹𝒶𝓉𝑒𝓂𝑒𝒽 🎀 💞مقدمه💞 عشق یه حس خیلی قشنگه مقدسه چون از روح میاد روح که عاشق باشه اون عشق…

رمان نیمه گمشده پارت 3

۵۳ دیدگاه
🍃 فلور 🍃 تو خواب بودم که با صدای زنگ گوشیم ، بیدار شدم … دست چپمو روی تخت کشیدم تا گوشیمو بردارم ولی پیداش نکردم … خمیازه ی بلندی…