رمان وارث دل فصل دوم پارت ۲۹2 سال پیش۲ دیدگاهاز اتاق بیرون اومدم وسمت اسانسور رفتم ودکمه اش رو زدم که دستی نشست روی شونه ام. برگشتم وبادیدن اون دخترزیبا جا خوردم – حامین…وای توچقدر جذاب شدی…
رمان وارث دل فصل دوم پارت۲۸2 سال پیش۱ دیدگاه پسرم باتمام توانش گریه میکرد وکسی نبود ساکتش کنه. اشکم دراومده بود. عماد وارد خونه شد وبادیدن اون صحنه دستشو روی بازوم گذاشت. برگشتم سمت عماد…
رمان وارث دل فصل دوم پارت ۲۷2 سال پیشبدون دیدگاه موهامو پشتم ریختم واب پاشم رو برداشتم وهرچی داخلش بود رو ریختم روی سرش که بلندشد وازم گرفت – ببین بچه جون فکر کردی کی هستی ها؟ …
رمان وارث دل فصل دوم پارت ۲۶2 سال پیشبدون دیدگاه – چه خبر بیا بشین. – چیزه محمد من اومدم شکایت نامه بنویسم. – برای چی چیزی شده؟ – پسرمو دزدیدن پسرچندماهمو همه چیزو براش…
رمان وارث دل فصل دوم پارت ۲۵2 سال پیشبدون دیدگاه خواستم ساک کوچیکمو که داخلش لباس هام بود از بالا بردارم اما قدم نرسید. – من کمکت میکنم خانوم بداخلاق. کمی قدبلندی کرد وساک رو برام به…
رمان وارث دل فصل دوم پارت ۲۴2 سال پیشبدون دیدگاه بابا وعمو نگاهی بهم انداختن. بابا با عصبانیت دستشو داخل موهاش فرو برد وطول وعرض خونه رو یکی کرد. – میکشمش…عوضی. صداش اینقدر بلندشد…
رمان وارث دل فصل دوم پارت ۲۳2 سال پیشبدون دیدگاه عماد لیندارو برد سمت ماشین وبزور سوارش کرد. – اسلحتو بده من. – الان میام داداش… – نمیخواد تو بیای فقط مواظب دخترمن باش.…
رمان وارث دل فصل دوم پارت ۲۲2 سال پیشبدون دیدگاه – چی شده؟ – دور وبر 20تا ادم فرستادم دنبال پسرت اما هنوز خبری نشده. – لعنتی یک هفته گذشته معلوم نیست پسرم زندست یامرده…
رمان وارث دل فصل دوم پارت ۲۱2 سال پیشبدون دیدگاه لیندا حال بابا وصف نشدنی بود سکته رو رد کرده بود و شرکت رو به آتیش کشیدن عمو عماد یک سره با تلفن حرف میزد و امر و…
رمان وارث دل فصل دوم پارت ۲۰2 سال پیشبدون دیدگاه + بچهام رو بهم بده برو رد کارت! چشمهاش رو گرد کرد که بچه رو بلند کردم و پروانه ترسیده جیغ کشید _ بچه مو…
رمان وارث دل فصل دوم پارت ۱۹2 سال پیشبدون دیدگاه پوزخندی زد و محکم هلم دور خودش چرخید و آروم گفت _ برو بابا دلت خوشه! داخل اتاق شدم که قهقهه زد و روی…
رمان وارث دل فصل دوم پارت ۱۸2 سال پیش۱ دیدگاه بابا عصبی راه می رفت و سعی میکرد سمت اون مردی که بهش می گفتن خانزاده یورش نبره و کتکش نزنه. خان زاده…
رمان وارث دل فصل دوم پارت۱۷2 سال پیش۳ دیدگاه مشتی به کلش زدم. *** حامین تموم جاها رو گشتم و خیره به برگهی طلاق پوکی از سیگارم گرفتم. سمت پنجره رفتم و بازش کردم.…
رمان وارث دل فصل دوم پارت ۱۶2 سال پیش۱ دیدگاه پروانه حامین با دهنی که بوی مشروب میداد خودش رو روی تخت انداخت و بهم خیره شد + میدونی چیه ازت خوشم میاد شایدم ازت متنفر باشم!…
رمان وارث دل فصل دوم پارت ۱۵2 سال پیش۱ دیدگاه شروع کرد به قلقلک دادنم و با جیغ سعی میکردم هلش بدم. چون اتاقها عایق صدا بود لیندا بیدار نمیشد با درد ناله کرد + زدی جر…