رمان پسر بد

رمان پسر بد پارت 9

۲۰ دیدگاه
بوسه ای روی لبام نشوند و گفت : _ جونم؟! … . با بغض لب زدم : + تو رو خدا بگو همه ی اینا خوابه … بگو ویلیام !…
رمان پسر بد

رمان پسر بد پارت 8

۵۳ دیدگاه
* * * * آروم چشمامو باز کردم … هنوز توی خواب بودم و هنگ … نگاهی به اتاقی که توش بودم ، انداختم … جیغ خفیفی کشیدم و با…
رمان پسر بد

رمان پسر بد پارت 7

۳۰ دیدگاه
* * * * _ آوین جان … دخترم ، چایی رو بیار … . با شنیدن صدای مامان ، نفسمو محکم بیرون فرستادم و سینی چایی رو برداشتم ……

رمان به تلخی حقیقت پارت 2

۱۹ دیدگاه
اریک😎🍃🙌🏻 اریکا😎🍃🙌🏻 سرشو جلو آورد و بوسه گرمی رو پیشونیم نشوند که کم مونده بود بالا بیارم بلخره یه خیری از فلور بهم رسید و اومد تو جمع! با نفس…
رمان پسر بد

رمان پسر بد پارت 6

۳۶ دیدگاه
* * * * پامو محکم کوبوندم رو زمین و با لجبازی ، شاکی گفتم : + من میخوام برم تو جنگل ، دور بزنم … خاله آلیس لبخندی زد…

رمان عشق خلافکار پارت 43

بدون دیدگاه
الکس به من اشاره میکنه و میگه: اما یکی باید مواظب این شاسکول باشه اخمی میکنم و میگم: اوهوی من اینجاما الکس: هستی که هستی واقعیت رو دارم میگم. اینکارات…

رمان عشق خلافکار پارت 42

بدون دیدگاه
خواب آلود گفتم: امی یه پنج مین بهم وقت بده بخوابم. _ نمیشه. پاشو ، پاشو ببینم. _ امی جان ننه قمر بزار خوابم میاد با صدای خندون گفت: ننه…

رمان به تلخی حقیقت پارت 1

۱۳ دیدگاه
جوجو خوجملا🥺🫀🍃 سلامی مجددددددد😎😁 یه توضیح مختصر بدم در مورد این رمان… به تلخی حقیقت در ادامه شاهزاده قلبم هست و روایت گر بعضی قسمتای داستان کیارش و هیلدا هستن…
رمان پسر بد

رمان پسر بد پارت 5

۵۴ دیدگاه
… چند روز بعد … && آوین && _ آویین ، چیشدی پس دختر؟! … با عجله شالمو انداختم رو سرم و همونطور که به طرف در اتاق پا تند…

پاییزه خزون پارت ۳۱

۳ دیدگاه
  پاییزه خزون ساحل از اون موقعی که وارد خونه مهسا اینا شدیم تو فکرم زندانبان قلب یعنی چی …،نمیفهمم چرا یه روانشناس باید این حرفو بزنه سعی کردم افکارمو…
رمان پسر بد

رمان پسر بد پارت چهارم

۴۸ دیدگاه
شروع کردم توی اتاق قدم برداشتن … دست راستمو حین حرکت ، روی دیوارای اتاق میکشیدم … دیوارایی که پوش های طلایی رنگی داشتن … مقابل یکی از عکسای دیواریش…
رمان پسر بد

رمان پسر بد پارت سوم

۵۵ دیدگاه
روی صندلی میز تحریرم ، توی اتاق بودم و مشغول خوندن درسا که با چند تقه ای که به در اتاق خورد ، به خودم اومدم … همونطور که سرم…
رمان پسر بد

رمان پسر بد پارت یک

۵۷ دیدگاه
🔥به نام خداوند پاک و دلیر خداوند دریا ، خدای امیر🔥 🤤👯‍♀️ رمان پسر بد 👯‍♀️🤤 … فصل چهارم رمان مال من باش … #پارت_۱ 😈💥 نویسنده : ” سارا…
رمان پاییزه خزون

پاییزه خزون پارت ۳۰

۱ دیدگاه
      پاییزه خزون ارمین با سرعت میروند ومنم چشامو بسته بودم ، فقط وقتی به خودم اومدم دیدم آرمین دهانه بطری آبو رولبم گذاشته که بخورم یه چند…